ان من دیگر p37
هری-این که نامه پرفسور اسلاگهورن هست. هدویگ نامه رو نبرده.
اوضاع داشت کم کم بو دار میشد. هرچی جلوتر میرفتیم انگار با راز های پیچیده تری روبه رو میشدیم . اون از رفتن یهویی ماتیلدا ، مرگخوار شدن پرفسور اسنیپ ، کتاب کمیابی که مرگخوار ها دنبالشن اینم از الیزابت .
سیریوس-چرا هیچ جغدی نامه رو نمیرسونه ؟
رون-شاید جایی که الیزابت زندگی میکنه جای خطرناکی هست. برای همین هیچ جغدی حاضر نیست بره اونجا .
جینی-مثلا کجا ؟
رون-خب من ازکجا بدونم ایده رو من دادم مکانشم شما بگید.
هرماینی تقریبا جیغ کشید.
هرماینی-جنگل مــــــــــــــــــرگ ! الیزابت توی نامه هاش گفته میخواد از گذشتش دور باشه پس یعنی میخواد از ادم ها دور باشه تا بتونه گذشتش رو فراموش کنه. از طرفی توی جنگل مرگ هیچ کس و هیچ حیوانی زندگی نمیکنه حتی حاضر نیست به اون جنگل نزدیک بشه .
جینی-به نظر درست میاد . چون اتفاقات اخیر و اتش گرفت ای که سیریوس رو زخمی کرده هم توی جنگل مرگ بوده الیزابت هم میخواسته از پرفسور اسنیپ انتقام بگیره کاملا با عقل جور درمیاد.
دامبلدور-نظریه منطقی و کاملی بود اما شک و شبه ای بهش وارده . اگر الیزابت میخواسته از پدرش انتقام بگیره پس چرا سیریوس زخمی شد . به فرض هم اینکه سیریوس اشتباهی طعمه ی اتش گرفته شد. کی به الیزابت خبر داده که بلک و لوپین برای ماموریت قراره به جنگل مرگ برن .
هری- منظورتون اینه که ما بینمون جاسوس داریم ؟
-بعید بدونم جاسوس داشته باشیم . در این صورت جاسوس حتما به الیزابت میگفت که پدرش توی این ماموریت نیست در ثانی ماموریت عوض نشده بود که بگیم بعدا تغییرش دادیم و سیریوس و ریموس رو مامور کردیم .
ریموس-منم توی بخش جاسوس مطمئن نیستم اما با انتقام موافقم . چه انتقامی سخت تر از اینکه اطرافیانت رو یکی یکی نابود کنن. اگر الیزابت باهوش باشه و واقعا بخواد از پرفسور اسنیپ انتقام بگیره این بهترین راه هست.
هری اخم هاش رو توی هم کشید . بلند شد و ایستاد.
هری-واقعا راجب الیزابت اینجوری فکر میکنید؟ این هیولایی که شما دارید ازش حرف میزنید الیزابت نیست . من نه الیزابت رو دیدم نه خاله ماتیلدا رو . ولی هیچ وقت چیز بدی راجب خالم نشنیدم . الیزابت هرکی هم باشه توی هر شرایطی هم که باشه هر چقدر هم که مرگ مادرش روش اثر گذاشته باشه ولی باز هم خون ماتیلدا و پرفسور اسنیپ توی رگهاش هست. خودتون قضاوت کنید . همچین کسی چجوری میتونه همچین افکار شومی رو در ذهنش پرورش بده ؟
همه به فکر فرو رفتن حق با هری بود. اسلاگهورن که با هر اتهامی که به الیزابت وارد میشد ، شانه هایش خمیده تر میشدند ناگهان قوتی دوباره گرفت و گفت
اسلاگهورن-کاملا حق با هریه به نظر من چون الیزابت گفت به من جغد ندید پس حتما از یک طلسم استفاده کرده که جغد ها نتونن پیداش کنن.
-اوومم یه چیز دیگه . جغد ها با نامه افرادی که زنده نباشن چیکار میکنن؟
یکدفعه همه سکوت کردن . ای کاش من لال میشدم.
دامبلدور-البته این امکان هم وجود داره . با این حال ما باید حتی کوچکترین احتمالات هم در نظر بگیریم . ریموس و سوروس توی جنگل مرگ جست و جو میکنن. هوریس؟ الیزابت توی نامه هاش ادرسی هم نوشته بود.
اسلاگهورن-نه چیزی نگفته بود... فقط اسم یه پارک رو گفته بود که جلوی مدرسش بوده .
دامبلدور-عالیه پس اگر احتمال بدیم که الیزابت توی لندن بوده حتی اگر اتفاقی براش افتاده باشه پس یعنی همونجا افتاده ( جواد خیابانی :// )
-پرفسور! یکی از دوستان من توی یه اداره دولتی کار میکنه .نفوذ زیادی هم داره . میتونم ازش بخوام راجب الیزابت تحقیق کنه و اخرین فعالیت های اجتماعیش رو چک کنه . مثلا اینکه اخرین بار کی بلیط گرفته یا فعالیت اجتماعی داشته . حتی میتونیم لیست شهروندان در قید حیات رو هم چک کنیم .
دامبلدور- این خیلی لطف بزرگی هست لوسی. ممنون میشم همراه با پرفسور اسلاگهورن به لندن بری و تا قبل از شروع سال تحصیلی جدید اطلاعاتی پیدا کنید .
-حتما این کار رو میکنم .
همه چیز داشت خوب پیش می رفت و ظاهرا اولین ماموریت من برای محفل شروع شده بود . پیدا کردن الیزابت اسنیپ!
اوضاع داشت کم کم بو دار میشد. هرچی جلوتر میرفتیم انگار با راز های پیچیده تری روبه رو میشدیم . اون از رفتن یهویی ماتیلدا ، مرگخوار شدن پرفسور اسنیپ ، کتاب کمیابی که مرگخوار ها دنبالشن اینم از الیزابت .
سیریوس-چرا هیچ جغدی نامه رو نمیرسونه ؟
رون-شاید جایی که الیزابت زندگی میکنه جای خطرناکی هست. برای همین هیچ جغدی حاضر نیست بره اونجا .
جینی-مثلا کجا ؟
رون-خب من ازکجا بدونم ایده رو من دادم مکانشم شما بگید.
هرماینی تقریبا جیغ کشید.
هرماینی-جنگل مــــــــــــــــــرگ ! الیزابت توی نامه هاش گفته میخواد از گذشتش دور باشه پس یعنی میخواد از ادم ها دور باشه تا بتونه گذشتش رو فراموش کنه. از طرفی توی جنگل مرگ هیچ کس و هیچ حیوانی زندگی نمیکنه حتی حاضر نیست به اون جنگل نزدیک بشه .
جینی-به نظر درست میاد . چون اتفاقات اخیر و اتش گرفت ای که سیریوس رو زخمی کرده هم توی جنگل مرگ بوده الیزابت هم میخواسته از پرفسور اسنیپ انتقام بگیره کاملا با عقل جور درمیاد.
دامبلدور-نظریه منطقی و کاملی بود اما شک و شبه ای بهش وارده . اگر الیزابت میخواسته از پدرش انتقام بگیره پس چرا سیریوس زخمی شد . به فرض هم اینکه سیریوس اشتباهی طعمه ی اتش گرفته شد. کی به الیزابت خبر داده که بلک و لوپین برای ماموریت قراره به جنگل مرگ برن .
هری- منظورتون اینه که ما بینمون جاسوس داریم ؟
-بعید بدونم جاسوس داشته باشیم . در این صورت جاسوس حتما به الیزابت میگفت که پدرش توی این ماموریت نیست در ثانی ماموریت عوض نشده بود که بگیم بعدا تغییرش دادیم و سیریوس و ریموس رو مامور کردیم .
ریموس-منم توی بخش جاسوس مطمئن نیستم اما با انتقام موافقم . چه انتقامی سخت تر از اینکه اطرافیانت رو یکی یکی نابود کنن. اگر الیزابت باهوش باشه و واقعا بخواد از پرفسور اسنیپ انتقام بگیره این بهترین راه هست.
هری اخم هاش رو توی هم کشید . بلند شد و ایستاد.
هری-واقعا راجب الیزابت اینجوری فکر میکنید؟ این هیولایی که شما دارید ازش حرف میزنید الیزابت نیست . من نه الیزابت رو دیدم نه خاله ماتیلدا رو . ولی هیچ وقت چیز بدی راجب خالم نشنیدم . الیزابت هرکی هم باشه توی هر شرایطی هم که باشه هر چقدر هم که مرگ مادرش روش اثر گذاشته باشه ولی باز هم خون ماتیلدا و پرفسور اسنیپ توی رگهاش هست. خودتون قضاوت کنید . همچین کسی چجوری میتونه همچین افکار شومی رو در ذهنش پرورش بده ؟
همه به فکر فرو رفتن حق با هری بود. اسلاگهورن که با هر اتهامی که به الیزابت وارد میشد ، شانه هایش خمیده تر میشدند ناگهان قوتی دوباره گرفت و گفت
اسلاگهورن-کاملا حق با هریه به نظر من چون الیزابت گفت به من جغد ندید پس حتما از یک طلسم استفاده کرده که جغد ها نتونن پیداش کنن.
-اوومم یه چیز دیگه . جغد ها با نامه افرادی که زنده نباشن چیکار میکنن؟
یکدفعه همه سکوت کردن . ای کاش من لال میشدم.
دامبلدور-البته این امکان هم وجود داره . با این حال ما باید حتی کوچکترین احتمالات هم در نظر بگیریم . ریموس و سوروس توی جنگل مرگ جست و جو میکنن. هوریس؟ الیزابت توی نامه هاش ادرسی هم نوشته بود.
اسلاگهورن-نه چیزی نگفته بود... فقط اسم یه پارک رو گفته بود که جلوی مدرسش بوده .
دامبلدور-عالیه پس اگر احتمال بدیم که الیزابت توی لندن بوده حتی اگر اتفاقی براش افتاده باشه پس یعنی همونجا افتاده ( جواد خیابانی :// )
-پرفسور! یکی از دوستان من توی یه اداره دولتی کار میکنه .نفوذ زیادی هم داره . میتونم ازش بخوام راجب الیزابت تحقیق کنه و اخرین فعالیت های اجتماعیش رو چک کنه . مثلا اینکه اخرین بار کی بلیط گرفته یا فعالیت اجتماعی داشته . حتی میتونیم لیست شهروندان در قید حیات رو هم چک کنیم .
دامبلدور- این خیلی لطف بزرگی هست لوسی. ممنون میشم همراه با پرفسور اسلاگهورن به لندن بری و تا قبل از شروع سال تحصیلی جدید اطلاعاتی پیدا کنید .
-حتما این کار رو میکنم .
همه چیز داشت خوب پیش می رفت و ظاهرا اولین ماموریت من برای محفل شروع شده بود . پیدا کردن الیزابت اسنیپ!
۷.۶k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.