فیک مافیای من پارت ۱۰:

فیک مافیای من پارت ۱۰:
که دیدم این کاره یوناست دیدم وارده خونم شد و گفت:
یونا:به به ا،ت خانم
ا،ت:اینجا چه غلطی میکنی
یونا:شاید اومدم عشقتو بدوزدم(هاع هاع هاع(خنده ی شیطانی))
ا،ت:نمی تونی همچین کاری بکنی
یونا :پس منتظر باش خانمه پارک
که یهو یک دستمال جلوی دهنم گذاشتند و من بیهوش شدم
کوک ویو:رفتم توی اتاقم که همینکه وارد شدم یک نفر از پنجره اومد و با چوب زد توی سرم و بیهوش شدم
کوک:چشمامو باز کردم که دیدم این خانمه رو توی مهمونی دیده بودم
کوک:منو کجا اوردییییییییی
یونا:اوووو ددی یواش تر من کاری با تو ندارم فقط اون ا،ت باید زجر بکشه
کوک:به اون کاری نداشته باش لطفا
یونا:ههه من زجر کشیدم اون نباید زجر بکشم این خیلی ناعادلانه است
کوک:.....
یونا:خوب آقای جعون تا چند روز شما پیشه ما مهمونید
کوک:منو باز کن زنیکه ی روانیییییییی
یونا رفت جای ا،ت
یونا:اوووو میبینم خانم پارکم که بهوش اومدن
ا،ت:عوضییی با کوک چیکار کردی
یونا:هنوز کاری نکردم اما قراره بزودی بکنم
ا،ت:نمیتونی همچنین کاری انجام بدی
یونا:میبینیم خانمه پارک
یونا از اتاق ا،ت خارج شد
ا،ت:نکنه بلایی سره ا،ت بیارننننننن
ا،ت:اما خدارو شکر که هنوز اسلحم پشته کمرمه اما نمیتونم برش دارم فاککککک
ووو........