تک پارتی از نامجون *
تک پارتی از نامجون >>
نامجون رفته بود تو اتاق و خلوت کرده بود و حسابی از دست ا/ت عصبی بود
ا/ت : نامجونا ؟
نامجون : ....
ا/ت : هی نامجونا بیخیال تو که نمیتونی برای همیشه از دستم ناراحت باشی
نامجون : درسته ولی الان هستم
ا/ت : مونی اون فقط منو رسوند خونه
نامجون : .....
ا/ت : هی انقدر بی محلی نکن
تو میدونی که من اونقدر هم هوشیار نبودم که تنها بیام خونه
نامجون : درسته ولی مثل اینکه ما برای تو ی بازیم درسته ؟
ا/ت : منظورت چیه ؟
نامجون : عامممم .... قانونایی که گذاشتم
ا/ت : اوه راست میگی
نامجون برمیگرده سمت ا/ت : عاممم این ریسکی که الان روی رابطه مونه و ممکنه خیلیا اشتباه متوجه رفتارمون بشن
ا/ت : من کاملا فراموش کرده بودم ازت معذرت میخوام
نامجون : انقدر معذرت خواهی نکن
ا/ت : تا وقتی ببخشیم معذرت خواهی میکنم
نامجون بلند میشه رو به روی ا/ت می ایسته
نامجون : چقدر متاسفی ؟
ا/ت : خیلی
نامجون : ثابت کن
ا/ت : دستاشو دور گردن نامجون قفل میکنه و لبای اونو میبوسه
نامجون : فقط ی بوسه ؟
ا/ت اونو یبار دیگه میبوسه
نامجون : بزار نشون بدم این چجوری تموم میشه
نامجون لباشو روی لبای ا/ت قرار داد
هر لحظه که میگذشت با اشتیاق ا/ت رو میبوسید
از هم جدا شدن
نامجون : ولی من هنوز ازت ناراحتم
ا/ت : بیخیال اون دوست خوبیه
نامجون : ولی باعث نمیشه که بیاد و تو رو لمس
برای اینکه نامجون ساکت بشه ا/ت لبش رو بوسید
نامجون : خیلی خب خانم کیم اعتراف میکنم یکم حسودیم شده بود
لایک ؟
کامنت ؟
مرسی که خوندی شیرموزمممم 💜💖
نامجون رفته بود تو اتاق و خلوت کرده بود و حسابی از دست ا/ت عصبی بود
ا/ت : نامجونا ؟
نامجون : ....
ا/ت : هی نامجونا بیخیال تو که نمیتونی برای همیشه از دستم ناراحت باشی
نامجون : درسته ولی الان هستم
ا/ت : مونی اون فقط منو رسوند خونه
نامجون : .....
ا/ت : هی انقدر بی محلی نکن
تو میدونی که من اونقدر هم هوشیار نبودم که تنها بیام خونه
نامجون : درسته ولی مثل اینکه ما برای تو ی بازیم درسته ؟
ا/ت : منظورت چیه ؟
نامجون : عامممم .... قانونایی که گذاشتم
ا/ت : اوه راست میگی
نامجون برمیگرده سمت ا/ت : عاممم این ریسکی که الان روی رابطه مونه و ممکنه خیلیا اشتباه متوجه رفتارمون بشن
ا/ت : من کاملا فراموش کرده بودم ازت معذرت میخوام
نامجون : انقدر معذرت خواهی نکن
ا/ت : تا وقتی ببخشیم معذرت خواهی میکنم
نامجون بلند میشه رو به روی ا/ت می ایسته
نامجون : چقدر متاسفی ؟
ا/ت : خیلی
نامجون : ثابت کن
ا/ت : دستاشو دور گردن نامجون قفل میکنه و لبای اونو میبوسه
نامجون : فقط ی بوسه ؟
ا/ت اونو یبار دیگه میبوسه
نامجون : بزار نشون بدم این چجوری تموم میشه
نامجون لباشو روی لبای ا/ت قرار داد
هر لحظه که میگذشت با اشتیاق ا/ت رو میبوسید
از هم جدا شدن
نامجون : ولی من هنوز ازت ناراحتم
ا/ت : بیخیال اون دوست خوبیه
نامجون : ولی باعث نمیشه که بیاد و تو رو لمس
برای اینکه نامجون ساکت بشه ا/ت لبش رو بوسید
نامجون : خیلی خب خانم کیم اعتراف میکنم یکم حسودیم شده بود
لایک ؟
کامنت ؟
مرسی که خوندی شیرموزمممم 💜💖
۱۱.۱k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.