از زبان ا/ت
از زبان ا/ت
بازم مثل هر روز بیدار شدم که برم به اون بار لعنتی هر روز باید مرد های هیز رو تحمل میکردم اگه مجبور نبودم همچین کاری رو انجام نمیدادم و نمی رفتم اونجا من به همراه بهترین دوستم سومی توی یک خونه کوچیک زندگی میکنم سومی هم با من توی بار کار میکنه از زبان نویسنده ا/ت بلند شد رفت دستشویی بعد رفت حمام اومد بیرون بعد که لباس پوشید و موهاش رو خشک کرد و رفت سومی رو از خواب بلند کرد و حاضر شدن رفتن بار و شروع کردن به کار از زبان جونگ کوک اصلا امروز حوصله نداشتم عصابم خورد بود جیمین و تهیونگ پیشنهاد دادن که بریم بار منظورش باری که ا/ت کار میکنه ولی اینا اصلا ا/ت رو نمیشناسن بلند شدن حرکت کردن و بعد از چند دقیقه رسیدن و رفتن تو همراه شون 3 تا بادیگارد بود وقتی رفتن داخل رفتن نشست جای که زیاد تو دید نباشه بعد ا/ت رفت یمت میزشون و بهشون گفت که شما ها چی میل دارین جونگ کوک که وقتی ا/ت رو دید دیگه نتونست ازش چشم برداره همین جوری که به ا/ت زول زده بود که جیمین به دستش ضربه زد که به خودش اومد و ا/ت که از جیمین و تهیونگ پرسید جواب دادن و منتظره موند که جونگ کوک چه میخواد که وقتی به خودش اومد گفت من یک شراب قرمز و سفید میخوام وقتی که ا/ت رفت فقط حواسش به ا/ت بود وز زبان ذهن جونگ کوک وقتی که یک دختر اومد پرسید که چی میخواین خیلی زیبا بود پاه کشیده داشت پوست سفیدی داشت خوش اندام بود و زیبا بود وقتی که ا/ت رفت و سفارش جیمین تهیونگ و جونگ کوک رو برد که جونگ کوک به ا/ت گفت
پارت بعد رو به شرط 40 لایک و 25 کامنت میزارم ممنون که فیکم رو خوندین 😘😊
بازم مثل هر روز بیدار شدم که برم به اون بار لعنتی هر روز باید مرد های هیز رو تحمل میکردم اگه مجبور نبودم همچین کاری رو انجام نمیدادم و نمی رفتم اونجا من به همراه بهترین دوستم سومی توی یک خونه کوچیک زندگی میکنم سومی هم با من توی بار کار میکنه از زبان نویسنده ا/ت بلند شد رفت دستشویی بعد رفت حمام اومد بیرون بعد که لباس پوشید و موهاش رو خشک کرد و رفت سومی رو از خواب بلند کرد و حاضر شدن رفتن بار و شروع کردن به کار از زبان جونگ کوک اصلا امروز حوصله نداشتم عصابم خورد بود جیمین و تهیونگ پیشنهاد دادن که بریم بار منظورش باری که ا/ت کار میکنه ولی اینا اصلا ا/ت رو نمیشناسن بلند شدن حرکت کردن و بعد از چند دقیقه رسیدن و رفتن تو همراه شون 3 تا بادیگارد بود وقتی رفتن داخل رفتن نشست جای که زیاد تو دید نباشه بعد ا/ت رفت یمت میزشون و بهشون گفت که شما ها چی میل دارین جونگ کوک که وقتی ا/ت رو دید دیگه نتونست ازش چشم برداره همین جوری که به ا/ت زول زده بود که جیمین به دستش ضربه زد که به خودش اومد و ا/ت که از جیمین و تهیونگ پرسید جواب دادن و منتظره موند که جونگ کوک چه میخواد که وقتی به خودش اومد گفت من یک شراب قرمز و سفید میخوام وقتی که ا/ت رفت فقط حواسش به ا/ت بود وز زبان ذهن جونگ کوک وقتی که یک دختر اومد پرسید که چی میخواین خیلی زیبا بود پاه کشیده داشت پوست سفیدی داشت خوش اندام بود و زیبا بود وقتی که ا/ت رفت و سفارش جیمین تهیونگ و جونگ کوک رو برد که جونگ کوک به ا/ت گفت
پارت بعد رو به شرط 40 لایک و 25 کامنت میزارم ممنون که فیکم رو خوندین 😘😊
۴۴.۰k
۰۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.