فیک تقاص پارت ۸۹
همچنان ویوی نویسنده ست
ولی بعد سه ماه
تو این مدت اتفاق خاصی نیوفتاده
البته دور از اتفاق هم نبود جونگ کوک تونسته بود خودشو به ا/ت نزدیک کنه (سانسور نکردم نگران نباشید هیچ اتفاقی نیوفتاده کلا😂)
ولی با خبر دسته اولی که امروز به دست تهیونگ رسید ماجرا تغییر کرد
خبر : مین هو و سلین از زندان فرار کردن
به همین سادگی ماجرا شروع شد
نامجون فک میکنه که اگه کنار هم بمونن بیشتر امنیت دارن ولی جونگ کوک عقیده ش اینه که هر چقد از هم فاصله داشته باشن بیشتر حواسشون پرت میشه و حداقل افراد زیادی اسیب نمیبینن
جیمین هیچ ایده ای نداشت و فقط سکوت کرده بود
الینا با کلافگی گفت تو نظرت چیه جیمین ؟
جیمین گفت جونگ کوک درست میگه باید از هم فاصله داشته باشیم
تهیونگ گفت ولی من یه برنامه ی دیگه دارم ... از نظرم باید یه قدم از دشمن جلو بود
یونگی گفت زحمت کشیدی خودمون هم اینو میدونیم ولی چطوری ؟
تهیونگ گفت اگه بهم اعتماد دارید پس ازم سوال نپرسید و بزارید به کارام برسم
جیمین گفت زر نزن ما هیچ کار انفرادی اینجا نداریم بگو ....
تهیونگ با مکث گفت من تمام برنامه های مین هو و سلین رو میدونم و یه جاسوس درجه یک بین شون دارم و از تک تک کاراشون باخبرم میتونم برم و تمام برنامه هاشون رو بهم بریزم
جیمین گفت اگه منظورت از برنامه هاشون کشتن ا/ت و بقیه ست باید بگم خیلی اسکلی .... تو فقط میخوای بری اونا رو بکشی
تهیونگ با طعنه گفت نکنه تو میخوای بری با مشاجره حلش کنی !
جونگ کوک گفت بسههه .... دشمن الان نقطه ضعف همه مونو میدونه و تقریبا گند زدیم ولی باید درستش کنیم
شاید برنامه های تهیونگ خیلی تند و تیز باشه ولی عاقلانه ترین کار و غیر ممکن ترین کاره !
تهیونگ یه قدم از همه جلوتره ولی یه نفر دیگه هست که ۱۰ قدم جلوتر از تهیونگ حرکت میکنه و حواسش به همه چی هست
ولی اون یه نفر کیه که حواسش به همه چی هست ؟
این داستان قراره خیلی شوک بزرگی به همه وارد کنه حتی به اون کسی که از همه جلو تره
ولی چطوری ؟
ولی بعد سه ماه
تو این مدت اتفاق خاصی نیوفتاده
البته دور از اتفاق هم نبود جونگ کوک تونسته بود خودشو به ا/ت نزدیک کنه (سانسور نکردم نگران نباشید هیچ اتفاقی نیوفتاده کلا😂)
ولی با خبر دسته اولی که امروز به دست تهیونگ رسید ماجرا تغییر کرد
خبر : مین هو و سلین از زندان فرار کردن
به همین سادگی ماجرا شروع شد
نامجون فک میکنه که اگه کنار هم بمونن بیشتر امنیت دارن ولی جونگ کوک عقیده ش اینه که هر چقد از هم فاصله داشته باشن بیشتر حواسشون پرت میشه و حداقل افراد زیادی اسیب نمیبینن
جیمین هیچ ایده ای نداشت و فقط سکوت کرده بود
الینا با کلافگی گفت تو نظرت چیه جیمین ؟
جیمین گفت جونگ کوک درست میگه باید از هم فاصله داشته باشیم
تهیونگ گفت ولی من یه برنامه ی دیگه دارم ... از نظرم باید یه قدم از دشمن جلو بود
یونگی گفت زحمت کشیدی خودمون هم اینو میدونیم ولی چطوری ؟
تهیونگ گفت اگه بهم اعتماد دارید پس ازم سوال نپرسید و بزارید به کارام برسم
جیمین گفت زر نزن ما هیچ کار انفرادی اینجا نداریم بگو ....
تهیونگ با مکث گفت من تمام برنامه های مین هو و سلین رو میدونم و یه جاسوس درجه یک بین شون دارم و از تک تک کاراشون باخبرم میتونم برم و تمام برنامه هاشون رو بهم بریزم
جیمین گفت اگه منظورت از برنامه هاشون کشتن ا/ت و بقیه ست باید بگم خیلی اسکلی .... تو فقط میخوای بری اونا رو بکشی
تهیونگ با طعنه گفت نکنه تو میخوای بری با مشاجره حلش کنی !
جونگ کوک گفت بسههه .... دشمن الان نقطه ضعف همه مونو میدونه و تقریبا گند زدیم ولی باید درستش کنیم
شاید برنامه های تهیونگ خیلی تند و تیز باشه ولی عاقلانه ترین کار و غیر ممکن ترین کاره !
تهیونگ یه قدم از همه جلوتره ولی یه نفر دیگه هست که ۱۰ قدم جلوتر از تهیونگ حرکت میکنه و حواسش به همه چی هست
ولی اون یه نفر کیه که حواسش به همه چی هست ؟
این داستان قراره خیلی شوک بزرگی به همه وارد کنه حتی به اون کسی که از همه جلو تره
ولی چطوری ؟
۲۸.۱k
۲۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.