مافیا جذااااب مغرور p:33

(فلش بک پیش ا.ت و کوک ساعت ۱۱ ظهر)
کوک ویو :
بیدار شدم دیدم ساعت ۱۱ ظهر تا حالا اینقدر نخوابیده بودم ا.ت هنوز خواب بود گفتم
کوک : چاگیا بیدار شو دیگه (همه حرفا رو با صدای آروم میگه)
ا.ت : کوک ولم کن میخوام بخوابم *به زبون ایرانی
کوک : چاگیا من زبون تو رو بلد نیستم بیدارشو واسم ترجمه کن و م.ک عمیقی به لب ش میزنه که ا.ت بازم بیدار نشد تو همون زمان گوشی ا.ت زنگ خورد که ا.ت پرید هوا
ا.ت ویو :
گوشیم زنگ خورد فک کنم مامانم باشه سریع بدون اینکه یه کوک و وضعم نگاه کنم گوشی رو برداشتم (بچه منظور از وضع چون هنوز لختن)
کوک : چاگیا چیشده
چیزی نگفتم و نگاه کردم مامانم بود خوب که تصویری نبود صدام رو درست کردم و جواب دادم (به زبون ایرانی حرف میزنن)
ا.ت : الو سلام مامانی خوبی
ا.ت : نه میخوام اینجا بمونم
ا.ت : باشه حواسم هست
ا.ت : آره میرم واسه کار
ا.ت : باشه استرس نمیگیرم
ا.ت : باشه سلام برسون
ا.ت : ممنون خداحافظی
و قطع کردم یه نفس عمیق کشیدم و نگاهم رفت پیش کوک که سوالی نگام میکرد
ا.ت : چیشده
کوک : چی میگفتین که استرس داشتی ؟؟؟؟
ا.ت : مامانم بود
کوک : میدونم انگلیسی نوشته بودی و خب
ا.ت : می‌گفت اگه میخوای برگرد ایران یا برو آمریکا
کوک : چرا ؟؟؟ من نمیزارم
ا.ت : خب باشه گفتم میخوام یه مدتی اینجا بمونم
کوک : یعنی بعد یه مدت میری ؟؟؟
ا.ت : خب آره دیگه
کوک : دروغ میگی دیگه مگه نه ؟؟؟
ا.ت : نه من کاملا جدی هستم به هر حال واسه سفر اومده بودم
کوک : همین ؟؟؟


به لطف anilapark پارت بدون شرط گیرتون میاد به نظرم باید دنبال شه 🙂
شرط : ۵ تا فالور واسه anilapark
۱۱۵ تایی شیم
۱۰ تا لایک