وقتی بدون اجازش رفتی بار و…
وقتی بدون اجازش رفتی بار و…
P2
ا.ت: هلو گایز
یونا: اوووو..یکی امشب خیلی خوشگل کردههه!
یونجون: ببینم باز چشم جئون و دور دیدی؟؟
سنا: بزارین یه شب راحت باشه..حرکت کن یونا…امشب صندلی VIP مال ماست(بلند.خنده)
چانیول: آروم تر دخترا..سرم رفت(خنده)
بالاخره بعد چند مین رسیدیم بار..اینجا مال بچه پولداراست و همینطور…پاتوق ما!
دوستام همیشه اینجان و همه مارو میشناسن ولی من بخاطر اخلاقای بعد کوک زیاد پیششون نیستم!!
امشب قراره اینجا رو به خاک بکشیم..
البته اگه کوک نفهمه که من کجام!
ا.ت: همون همیشگی مایکل!
مایک: چشم خانم..
یونا: برای هممون همین و بیار مایک..
مایکل سری تکون داد و رفت..صدای آهنگ بلند شد…همشون بلند شدن و رفتن وسط..
گارسونی که اون وسط شراب پخش میکرد سمتشون رفت..
نفری یه دونه برداشتن و شروع کردن به خوش گذرونی..
چند مین گذشت..دستی دور کمرم حلقه شد،اونقدر مست بودم که نمیتونستم تشخیص بدم کی هست…جونگکوکه؟یا یونجون؟شاید هم چانیوله!
-دوباره اومدی جاهای مزخرف بیب؟(بم)
ا.ت: ت..تو ک…ی هست..ی عوض..ی؟(مست.سکسکه)
-حالا شدم عوضی..گرل؟
ا.ت: ببین اشغال..م…ن دو..ست پس..ر دار..م!
ا.ت: اون خ…یلی گن..ده و…جذابه!
ا.ت: تورو یه لقمه…چ..پ میک…نه!(مست)
-ولی فکر نکنم زورش به من برسه..هوم؟
یونا: دوست پسرش..(سکسکه)غول پیکره(مست)اجازه نمیده ا.ت(سکسکه)باهامون بیاد اینجا(مست)
-تو خفه شو یونا!
یونا: اسممو بلدی..(سکسکه)گنده بک؟
چانیول: عو*ضی ا.ت و ول کن(مست)
-بیب، به نظرم دوستات خیلی کص*ن…نظرت راجب یه تنبیه خوب واسه کار امشبت چیه؟
ا.ت پرید بغل کوک و تو چشاش زل زد..
ا.ت: تو خیلی جذابی..شبیه دوست پسرمی!
کوک: خب..منو میشناسی؟
ا.ت: نچ آقا دزده..
کوک: پس چرا پریدی بغلم و داری باهام میای؟
ا.ت: چون..(سکسکه)من به جونگکوکی اعتماد دارم(سکسکه)
کوک: تو که گفتی منو نمیشناسی!(خنده)
ا.ت: هومم(پاهاش و دور کمر کوک حلقه کرد و رو شونه هاش خوابید)
P2
ا.ت: هلو گایز
یونا: اوووو..یکی امشب خیلی خوشگل کردههه!
یونجون: ببینم باز چشم جئون و دور دیدی؟؟
سنا: بزارین یه شب راحت باشه..حرکت کن یونا…امشب صندلی VIP مال ماست(بلند.خنده)
چانیول: آروم تر دخترا..سرم رفت(خنده)
بالاخره بعد چند مین رسیدیم بار..اینجا مال بچه پولداراست و همینطور…پاتوق ما!
دوستام همیشه اینجان و همه مارو میشناسن ولی من بخاطر اخلاقای بعد کوک زیاد پیششون نیستم!!
امشب قراره اینجا رو به خاک بکشیم..
البته اگه کوک نفهمه که من کجام!
ا.ت: همون همیشگی مایکل!
مایک: چشم خانم..
یونا: برای هممون همین و بیار مایک..
مایکل سری تکون داد و رفت..صدای آهنگ بلند شد…همشون بلند شدن و رفتن وسط..
گارسونی که اون وسط شراب پخش میکرد سمتشون رفت..
نفری یه دونه برداشتن و شروع کردن به خوش گذرونی..
چند مین گذشت..دستی دور کمرم حلقه شد،اونقدر مست بودم که نمیتونستم تشخیص بدم کی هست…جونگکوکه؟یا یونجون؟شاید هم چانیوله!
-دوباره اومدی جاهای مزخرف بیب؟(بم)
ا.ت: ت..تو ک…ی هست..ی عوض..ی؟(مست.سکسکه)
-حالا شدم عوضی..گرل؟
ا.ت: ببین اشغال..م…ن دو..ست پس..ر دار..م!
ا.ت: اون خ…یلی گن..ده و…جذابه!
ا.ت: تورو یه لقمه…چ..پ میک…نه!(مست)
-ولی فکر نکنم زورش به من برسه..هوم؟
یونا: دوست پسرش..(سکسکه)غول پیکره(مست)اجازه نمیده ا.ت(سکسکه)باهامون بیاد اینجا(مست)
-تو خفه شو یونا!
یونا: اسممو بلدی..(سکسکه)گنده بک؟
چانیول: عو*ضی ا.ت و ول کن(مست)
-بیب، به نظرم دوستات خیلی کص*ن…نظرت راجب یه تنبیه خوب واسه کار امشبت چیه؟
ا.ت پرید بغل کوک و تو چشاش زل زد..
ا.ت: تو خیلی جذابی..شبیه دوست پسرمی!
کوک: خب..منو میشناسی؟
ا.ت: نچ آقا دزده..
کوک: پس چرا پریدی بغلم و داری باهام میای؟
ا.ت: چون..(سکسکه)من به جونگکوکی اعتماد دارم(سکسکه)
کوک: تو که گفتی منو نمیشناسی!(خنده)
ا.ت: هومم(پاهاش و دور کمر کوک حلقه کرد و رو شونه هاش خوابید)
۱.۶k
۲۹ آذر ۱۴۰۳