پارت ۲خوناشام

زنگ تفریح بود و منم داشتم پفکمو میخوردم که چند پسر پریدن جلوم.
پسر۱:سلام خوشگل خانوم.حوصلم سر رفته بیا بریم اونجا.
مایا
اون پسره داشت به سمت دستشویی اشاره میکرد و منم خودمو گم کرده بودم که یهو دیدم از پشت سرم یه صدایی اومد.
برگشتم دیدم کوریاست.
کوریا_ مایا+
_چیکارش دارین
پسر۱:هی هی هیچی
_ببین دفعه پیش که اینکارو کرده بود خوب کتک خوردی یادته؟
پسر۱:ب بله
_پس دیگه اگه مزاحم دخترا بشی با خودم طرفی
پسر۱:ب باش ه
_آفرین پسر خوب😈
مایا
خوشحال بودم که اون پیداش شد انگار همه تو مدرسه ازش حساب میبرن واووو اون ۴ تا پسر نتونستن با کوریا در بیفتن
_خوبی
+ب بله مرسی
_بهتره تو این مدرسه تنها نگردی.باید ی دوست زرنگ داشته باشی و با اون بگردی چون این پسرا لات مدرسه اند
+ت تو دو دوستم میشی
_من نیازی به دوست ندارم
+ولی من نیاز دارم
_اون همه ادم چرا من
+لطفاً لطفاً
_تو این مدرسه همه ازم میترسن و کسی قادر به این نیست که باهام دوست بشه اونا همیشه منو مسخره میکردن و کتکم میزدن تا اینکه دفاع شخصی رو یاد گرفتم و تونستم از پس خودم بر بیام
+به منم یاد میدی لطفاً 🥺
_بزار ببینم چی میشه
+دوستیم؟لطفا
_اوهمم
+هورا هورا
_باشه دیگه مسخره بازی در نیار
درررریییننننگگگگ(مثلا صدای زنگ😐)
_بیا بریم
و مایا هم پشت سرش راه افتاد
این داستان ادامه دارد...
شرط پارت بعدی
۳۰ لایک
ایندفعه بدون اینکه شرطا پر بشه گذاشتم ولی دفعه بعد اینطوری نمیزارم
💗لاویو💗