پارت یازدهم عشق مافیایی
ج. خب خب میخوان بگم که امشب یه مهمونی ترتیب میدم تا همسر آیندم رو معرفی کنم
ی[ یونا]. ددی من همینجام میتونی الان معرفیم کنی به عنوان همسرتیعنی آنقدر خوبم که برام مهمونی میگیری [عشوه]
ج. کسی که میخوام باهاش ازدواج کنم جنابعالی نیستی
م.ی[ مامان یونا]. جیمین تو باید با یونا ازدواج کنی
ب.ج. نخیر پسرم جیمین خودت برای ازدواج خودت تصمیم میگیری
ج. من فعلا میرم پیش عشقم ا.ت دلم واسش تنگ شده
م.ج. خداحافظ
بقیه. خداحافظ
خونه آ.ت ا.ت ویو
نشسته بودم به افق خیره شده بودم که دیدیم بکهیون اومده
بکی. خانم آقای پارک اومده
ا.ت. باشه بگو بیاد
جیمین اومد
ج. سلام
ا.ت. سلام
ج. خب آ.ت من امشب یه مهمونی ترتیب دادم
ا.ت. ..........
ی[ یونا]. ددی من همینجام میتونی الان معرفیم کنی به عنوان همسرتیعنی آنقدر خوبم که برام مهمونی میگیری [عشوه]
ج. کسی که میخوام باهاش ازدواج کنم جنابعالی نیستی
م.ی[ مامان یونا]. جیمین تو باید با یونا ازدواج کنی
ب.ج. نخیر پسرم جیمین خودت برای ازدواج خودت تصمیم میگیری
ج. من فعلا میرم پیش عشقم ا.ت دلم واسش تنگ شده
م.ج. خداحافظ
بقیه. خداحافظ
خونه آ.ت ا.ت ویو
نشسته بودم به افق خیره شده بودم که دیدیم بکهیون اومده
بکی. خانم آقای پارک اومده
ا.ت. باشه بگو بیاد
جیمین اومد
ج. سلام
ا.ت. سلام
ج. خب آ.ت من امشب یه مهمونی ترتیب دادم
ا.ت. ..........
۴.۷k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.