دو پارتی
موضوع : وقتی باهات قهر کرده ....
ویو ات
سلام من ات هستم جئون ات من ۴ساله که با جونگکوک ازدواج کردم و یه بچه ۶ ماهه داریم دیشب نامرد سر اینکه با یه بلاگر مرد که اسمش بیون هوشیکه همکاری کردم (ات بلاگره بچه ها) قهر کرده
صبح
الورا : ات از خواب بیدار شده بود دید جونگکوک کنارش نیست رفت حموم یه دوش ۱۰ مینی گرفت موهاشو خشک کرد لباس پوشید یکم آرایش کرد رفت تا به دخترش سر بزنه که جونگکوک رو دید که داره با دختر کوچولوش بازی میکنه
ات: جونگکوک نرفتی؟ فکر کردم رفتی سرکار
کوک: امروز آخر هفتس باهوش خونه میمونم (سرد)
ات: خب باشه میگم نمیخوای برای صبحونه برات تست درست کنم؟ از همونا که دوست داری هومم
کوک: نمیخوام
ات: بچرو بده به من
کوک: دارم باهاش بازی میکنم
ات: به اندازه کافی بازی کردی بده میخوام دخترمو بغل کنم
کوک:.....
ات: با توعم روی سگ منو بالا نیار
کوک: مثلا چیکار میکنی خانم جئون (ابرو بالا انداخت)
ات: میگیرم با همین دستام میزنمت و در اخر خفت میکنم (عصبانی اما کیوت)
جونگکوک توی ذهنش
آخه چقدر تو کیوتی دختر ولی نه کوک خودتو جمع کن
الورا: کوک دستای اتو گرفت توی مشتش
کوک: با این دستای ظریف و کوچولو میخوای منو بزنی جوجه؟
ات: آره مشکلی داری خرگوش پدصگ
کوک: ات همینجا به فا.کت میدمااا
ات: بده ...بده تهش بچه دوم میاد توی شکمم دیگه
کوک: پس میخوای اشتباهتو جبران کنی؟(نیشخند)
ات: من اشتباهی نکردم اون تویی که کشش دادی
کوک: اشتباه نکردی؟ رسما با اون مرتیکه چندش چالش رفتی میتونستی با من بری
ات: هوفففف یه همکاری بود دیگه گاوو
کوک: من میرم بیرون یه گشت میزنم برای شب خودتو برای ددیت آماده کن
حمایت کنید
فردا پارت بعدشو میزارم🦋
ویو ات
سلام من ات هستم جئون ات من ۴ساله که با جونگکوک ازدواج کردم و یه بچه ۶ ماهه داریم دیشب نامرد سر اینکه با یه بلاگر مرد که اسمش بیون هوشیکه همکاری کردم (ات بلاگره بچه ها) قهر کرده
صبح
الورا : ات از خواب بیدار شده بود دید جونگکوک کنارش نیست رفت حموم یه دوش ۱۰ مینی گرفت موهاشو خشک کرد لباس پوشید یکم آرایش کرد رفت تا به دخترش سر بزنه که جونگکوک رو دید که داره با دختر کوچولوش بازی میکنه
ات: جونگکوک نرفتی؟ فکر کردم رفتی سرکار
کوک: امروز آخر هفتس باهوش خونه میمونم (سرد)
ات: خب باشه میگم نمیخوای برای صبحونه برات تست درست کنم؟ از همونا که دوست داری هومم
کوک: نمیخوام
ات: بچرو بده به من
کوک: دارم باهاش بازی میکنم
ات: به اندازه کافی بازی کردی بده میخوام دخترمو بغل کنم
کوک:.....
ات: با توعم روی سگ منو بالا نیار
کوک: مثلا چیکار میکنی خانم جئون (ابرو بالا انداخت)
ات: میگیرم با همین دستام میزنمت و در اخر خفت میکنم (عصبانی اما کیوت)
جونگکوک توی ذهنش
آخه چقدر تو کیوتی دختر ولی نه کوک خودتو جمع کن
الورا: کوک دستای اتو گرفت توی مشتش
کوک: با این دستای ظریف و کوچولو میخوای منو بزنی جوجه؟
ات: آره مشکلی داری خرگوش پدصگ
کوک: ات همینجا به فا.کت میدمااا
ات: بده ...بده تهش بچه دوم میاد توی شکمم دیگه
کوک: پس میخوای اشتباهتو جبران کنی؟(نیشخند)
ات: من اشتباهی نکردم اون تویی که کشش دادی
کوک: اشتباه نکردی؟ رسما با اون مرتیکه چندش چالش رفتی میتونستی با من بری
ات: هوفففف یه همکاری بود دیگه گاوو
کوک: من میرم بیرون یه گشت میزنم برای شب خودتو برای ددیت آماده کن
حمایت کنید
فردا پارت بعدشو میزارم🦋
۶.۷k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.