•مستر جئون • part ۱۷
ا.ت ویو :
حالش زیاد خوب نبود ،از رفتارش معلوم بود .
دلم پیشش بود میترسیدم اتفاقی افتاده باشه رفتم سمت اتاقش طبقه بالا بود اتاق ها آروم از پله ها رفتم بالا رسیدم به اتاقش درو خواستم باز کنم اما قفل بود ،یه صدا های نفس نفس زدن میومد
+جونگ کوک ..حالت خوبه ...داری نگرانم میکنی
_ا..ا.ت ب..ب.برو ...و..ولم ک..ن
+کوک چطوری ولت کنم ،داری اونجا چیکار میکنی
نتونستم طاقت بیارم رفتم از نگهبان جلوی در کلید یدک گرفتم اول نمیداد اما حالمو دید کلید رو داد
زود رفتم داخل اتاقش دیدم روی زمین نشسته تکیه داده به دیوار سرشو گرفته
+کوکک ،کوککک حالت خوبه (خیلی نگران )میخوای بگم دکتر بیاد ؟چرا اینجوری شدی جونگ کوک
_خ..خوبم ..برو ..لطفاً ..ا.ت برو
+آخه چرا ...ها ...دو سال (بلند حرف میزد )دوسال توعه لعنتی ولم کردی رفتی ...(گریه )اصلا میدونی من بعد رفتنت چه حالی شدم ....اصلا میدونی من عاشقت شده بودم ...لعنتی من نمیتونم بدون تو چرا نمیفهمی آره ....من عاشق بیمارم شدم ...مگه تقصیر منه عاشقت شدم (گریه کم)
کوک ویو :
دیگه نتونستم تحمل کنم منم دوسش داشتم منم توی این دو سال بدترین درد رو تحمل کردم اما نمیتونستم ....نباید عاشق میشدم ...
_ا.ت ...فقط برو ...منو فراموش کن ...من ..د.دوست ......ندارم
حمایت بیبی 🖤
حالش زیاد خوب نبود ،از رفتارش معلوم بود .
دلم پیشش بود میترسیدم اتفاقی افتاده باشه رفتم سمت اتاقش طبقه بالا بود اتاق ها آروم از پله ها رفتم بالا رسیدم به اتاقش درو خواستم باز کنم اما قفل بود ،یه صدا های نفس نفس زدن میومد
+جونگ کوک ..حالت خوبه ...داری نگرانم میکنی
_ا..ا.ت ب..ب.برو ...و..ولم ک..ن
+کوک چطوری ولت کنم ،داری اونجا چیکار میکنی
نتونستم طاقت بیارم رفتم از نگهبان جلوی در کلید یدک گرفتم اول نمیداد اما حالمو دید کلید رو داد
زود رفتم داخل اتاقش دیدم روی زمین نشسته تکیه داده به دیوار سرشو گرفته
+کوکک ،کوککک حالت خوبه (خیلی نگران )میخوای بگم دکتر بیاد ؟چرا اینجوری شدی جونگ کوک
_خ..خوبم ..برو ..لطفاً ..ا.ت برو
+آخه چرا ...ها ...دو سال (بلند حرف میزد )دوسال توعه لعنتی ولم کردی رفتی ...(گریه )اصلا میدونی من بعد رفتنت چه حالی شدم ....اصلا میدونی من عاشقت شده بودم ...لعنتی من نمیتونم بدون تو چرا نمیفهمی آره ....من عاشق بیمارم شدم ...مگه تقصیر منه عاشقت شدم (گریه کم)
کوک ویو :
دیگه نتونستم تحمل کنم منم دوسش داشتم منم توی این دو سال بدترین درد رو تحمل کردم اما نمیتونستم ....نباید عاشق میشدم ...
_ا.ت ...فقط برو ...منو فراموش کن ...من ..د.دوست ......ندارم
حمایت بیبی 🖤
۶.۴k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.