چه خواهد شد
چه خواهد شد
پارت ۳۳
ملینا : من اینجوری راحتم
ایلیا : ملینا توروخدا اذیت نکن دیگه . اینجوری که نمیشه . اذیت میشی اگه بخوای کلا شال سرت باشه
ملینا : نگران من نباش من اذیت نمیشم
ایلیا : هعییی باشه
ملینا : از اونجایی که تو یه خونه زندگی می کنیم باید درباره یه موضوعاتی باهم صحبت کنیم .
ایلیا : اوهوم باشه
ایلیا روی مبل روبروییم نشست و به من نگاه کرد.
ملینا : اول از همه باید فاصلتو باهام حفظ کنی فهمیدی؟
ایلیا : خیر
ملینا : 😕
ایلیا : باشه فهمیدم ولی....
ملینا : ولی نداریم....دوم اینکه من مثل همه کارهای خونه رو می کنم ولی غذا رو تو باید درست کنی . یا برعکس
ایلیا : منظورت اینه که کارارو تقسیم کنیم؟
ملینا : دقیقا
ایلیا : خب میتونیم نوبت نوبتیش کنیم . یه بار من آشپزی کنم و تو کارهای خونه و یه بارم تو اشپزی کن و من کارهای خونه
ملینا : اوهوم خوبه . ولی یه مشکلی هست
ایلیا : چی؟
ملینا : چرا خونه به این بزرگی یدونه اتاق خواب داره؟
ایلیا : چون.....نمیدونم
ملینا : نمیدونی؟ مطمئنی؟
ایلیا : آره
ملینا : باشه....پس امشب من رو مبل میخوابم و تو روی تخت .
ایلیا : یعنی چی؟ روی مبل میخوای بخوابی ؟ پس اون تخت واسه چیه؟
ملینا : واسه بی فکری تو که یدونه تخت گذاشتی......هه...نکنه انتظار داری رو یه تخت باهات بخوابم؟!
ایلیا : باشه....پس من رو مبل میخوابم و تو روی تخت
ملینا : نه اینجوری نمیشه.....عیب نداره تو هم رو تخت بخواب
ایلیا : چی؟ واقعا ؟ یعنی رو یه تخت بخوابیم؟
ملینا : اوهوم
ایلیا : [خر ذوق] چجوری نظرت عوض شد ؟
ملینا : راستش دلم برات سوخت
ایلیا : هعییی باشه....مرسی
پارت بعد به شرط اینکه ناشناس رو پر کنید .
لایک و کامنت فراموش نشه قشنگام😉
پارت ۳۳
ملینا : من اینجوری راحتم
ایلیا : ملینا توروخدا اذیت نکن دیگه . اینجوری که نمیشه . اذیت میشی اگه بخوای کلا شال سرت باشه
ملینا : نگران من نباش من اذیت نمیشم
ایلیا : هعییی باشه
ملینا : از اونجایی که تو یه خونه زندگی می کنیم باید درباره یه موضوعاتی باهم صحبت کنیم .
ایلیا : اوهوم باشه
ایلیا روی مبل روبروییم نشست و به من نگاه کرد.
ملینا : اول از همه باید فاصلتو باهام حفظ کنی فهمیدی؟
ایلیا : خیر
ملینا : 😕
ایلیا : باشه فهمیدم ولی....
ملینا : ولی نداریم....دوم اینکه من مثل همه کارهای خونه رو می کنم ولی غذا رو تو باید درست کنی . یا برعکس
ایلیا : منظورت اینه که کارارو تقسیم کنیم؟
ملینا : دقیقا
ایلیا : خب میتونیم نوبت نوبتیش کنیم . یه بار من آشپزی کنم و تو کارهای خونه و یه بارم تو اشپزی کن و من کارهای خونه
ملینا : اوهوم خوبه . ولی یه مشکلی هست
ایلیا : چی؟
ملینا : چرا خونه به این بزرگی یدونه اتاق خواب داره؟
ایلیا : چون.....نمیدونم
ملینا : نمیدونی؟ مطمئنی؟
ایلیا : آره
ملینا : باشه....پس امشب من رو مبل میخوابم و تو روی تخت .
ایلیا : یعنی چی؟ روی مبل میخوای بخوابی ؟ پس اون تخت واسه چیه؟
ملینا : واسه بی فکری تو که یدونه تخت گذاشتی......هه...نکنه انتظار داری رو یه تخت باهات بخوابم؟!
ایلیا : باشه....پس من رو مبل میخوابم و تو روی تخت
ملینا : نه اینجوری نمیشه.....عیب نداره تو هم رو تخت بخواب
ایلیا : چی؟ واقعا ؟ یعنی رو یه تخت بخوابیم؟
ملینا : اوهوم
ایلیا : [خر ذوق] چجوری نظرت عوض شد ؟
ملینا : راستش دلم برات سوخت
ایلیا : هعییی باشه....مرسی
پارت بعد به شرط اینکه ناشناس رو پر کنید .
لایک و کامنت فراموش نشه قشنگام😉
۲.۵k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.