کاش دردم فقط عشق بود
کاش دردم فقط عشق بود
فقط دوری
دردی دارم که جرات بیانش نیست
وشانه هایم توان و تحملش
غصه هایم بی شمار است
چشمانم خشکیده
دیگر اشکی ندارد بس زاری نمودم
قلبم تکه تکه شده ازدردهای پنهان
ترک قلبم التیام نمی گیرد
مگر اینکه شانه هایم سبک شوند
دردم "تویی" که با وجود داشتنت
باز هم ندارمت ...
فقط دوری
دردی دارم که جرات بیانش نیست
وشانه هایم توان و تحملش
غصه هایم بی شمار است
چشمانم خشکیده
دیگر اشکی ندارد بس زاری نمودم
قلبم تکه تکه شده ازدردهای پنهان
ترک قلبم التیام نمی گیرد
مگر اینکه شانه هایم سبک شوند
دردم "تویی" که با وجود داشتنت
باز هم ندارمت ...
۱۷۵
۰۴ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.