فیک مرد من
فیک مرد من
پارت ۱۱
کوک:فردا حسابشو میرسم
لیا: ......
ا.ت ویو
صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم ساعت۶ بود باید ساعت ۷ مدرسه باشیم یونا رو بازور بیدار کردم
یونا:چرا بیدارم کردی
ا.ت:ساعت شیشه باید بریم مدرسه
یونا :باشه من صبحانه رو آماده میکنم
ا.ت:باشه منم میرم دوش بگیرم
یونا:باشه، راستی ا.ت
ا.ت:چیه
یونا:ما دیشب رفتیم بار درسته
ا.ت :آره چطور مگه
یونا:پس چرا هیچی یادم نمیاد
ا.ت:چون مست بودی تازه آبروت جلو داداشم رفت
یونا:کدوم داداشت
ا.ت:من چند تا داداش دارم یدونه دیگه چانیول
یونا :آها رفته بود آمریکا خب کجا دیدیش و چرا آبروی من پیشش رفت؟
ا.ت:توبار دیدمش بوسیدیش
یونا :واییییی چیییییییی کار کردمممممم(جیغ)
ا.ت: وای گوشم کر شد آروم باش
یونا :خب چرا تو جلومو نگرفتی
ا.ت:منو چانیول داداشتیم با هم حرف میزدیم که توی خر اومدی داداشمو بوسیدی
یونا:این چه گوهی بود خوردم
ا.ت:یه گوهی بود خوردی حالا برو صبحونه رو آماده کن
یونا:باشه
ا.ت:رفتم دوش گرفتم و بعدش رفتم پیش یونا صبحونه خوردیمو آماده شدیم و راه افتادیم سمت مدرسه
ا.ت:یونا پیاده شو رسیدیم
یونا:باشه
ا.ت همین که پیاده شدیم کوک اومد پیشمون
کوک :منتظر بودم تا ا.ت بیاد همین که اومد رفتم پیشش
کوک:چه بلایی سر لیا آوردی
ا.ت:معلوم هست چی میگی من هیچ کاری با لیا نکردم دیشب رفته بودیم بار لیا و دوستاش اومدن پیشمون منم لیا رو کنار زدمو با یونا رفتیم خونه همین
کوک: به حرفای ا.ت توجه نکردمو بردمش پشت حیاط و تا میتونستم زدمش یونا سعی میکرد مانعم شه ولی نمیتونست چون تهیونگ نگهش داشته بود ا.ت رو زدمو بعدشم با تهیونگ رفتیم
یونا:کوک ا.ت رو زدو بعدشم رفت به محض اینکه رفت دوییدم سمت ا.ت
یونا:ا.ت حالت خوبه
ا.ت :نه خوب نیستم
یونا :از مدیر اجازه گرفتم و بعدشم ا.ت رو بردم خونه
لایک و کامنت یادتون نره ❤️🩹💬
اگه خوب حمایت کنید هر روز ۱ پارت میزارم
پارت ۱۱
کوک:فردا حسابشو میرسم
لیا: ......
ا.ت ویو
صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم ساعت۶ بود باید ساعت ۷ مدرسه باشیم یونا رو بازور بیدار کردم
یونا:چرا بیدارم کردی
ا.ت:ساعت شیشه باید بریم مدرسه
یونا :باشه من صبحانه رو آماده میکنم
ا.ت:باشه منم میرم دوش بگیرم
یونا:باشه، راستی ا.ت
ا.ت:چیه
یونا:ما دیشب رفتیم بار درسته
ا.ت :آره چطور مگه
یونا:پس چرا هیچی یادم نمیاد
ا.ت:چون مست بودی تازه آبروت جلو داداشم رفت
یونا:کدوم داداشت
ا.ت:من چند تا داداش دارم یدونه دیگه چانیول
یونا :آها رفته بود آمریکا خب کجا دیدیش و چرا آبروی من پیشش رفت؟
ا.ت:توبار دیدمش بوسیدیش
یونا :واییییی چیییییییی کار کردمممممم(جیغ)
ا.ت: وای گوشم کر شد آروم باش
یونا :خب چرا تو جلومو نگرفتی
ا.ت:منو چانیول داداشتیم با هم حرف میزدیم که توی خر اومدی داداشمو بوسیدی
یونا:این چه گوهی بود خوردم
ا.ت:یه گوهی بود خوردی حالا برو صبحونه رو آماده کن
یونا:باشه
ا.ت:رفتم دوش گرفتم و بعدش رفتم پیش یونا صبحونه خوردیمو آماده شدیم و راه افتادیم سمت مدرسه
ا.ت:یونا پیاده شو رسیدیم
یونا:باشه
ا.ت همین که پیاده شدیم کوک اومد پیشمون
کوک :منتظر بودم تا ا.ت بیاد همین که اومد رفتم پیشش
کوک:چه بلایی سر لیا آوردی
ا.ت:معلوم هست چی میگی من هیچ کاری با لیا نکردم دیشب رفته بودیم بار لیا و دوستاش اومدن پیشمون منم لیا رو کنار زدمو با یونا رفتیم خونه همین
کوک: به حرفای ا.ت توجه نکردمو بردمش پشت حیاط و تا میتونستم زدمش یونا سعی میکرد مانعم شه ولی نمیتونست چون تهیونگ نگهش داشته بود ا.ت رو زدمو بعدشم با تهیونگ رفتیم
یونا:کوک ا.ت رو زدو بعدشم رفت به محض اینکه رفت دوییدم سمت ا.ت
یونا:ا.ت حالت خوبه
ا.ت :نه خوب نیستم
یونا :از مدیر اجازه گرفتم و بعدشم ا.ت رو بردم خونه
لایک و کامنت یادتون نره ❤️🩹💬
اگه خوب حمایت کنید هر روز ۱ پارت میزارم
۴.۱k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.