my angel /فرشته ی من
my angel /فرشته ی من
پارت:۹
ویو ا/ت:
بعد از این که تلفن و قطع کردم
رفتم تا لباس بپوشم(عکسش و بعدا میزارم)
لباسم و عوض کردم و به تهیونگ پیام دادم که امادم
بعد یه مدتی هم با ماشینش اومد (عکس لباس ته رو هم میزارم )و باهم رفتیم سمت پاساژ
اول رفتیم سمت مواد غذایی
و بعد رفتیم سمت لباس فروشی
از یه لباس خیلی خوشم اومد و نظر تهیونگ رو هم پرسیدم و خریدمش(عکسش و میزارم)
بعد رفتیم سمت خونه ی من
وارد خونه که شدیم
من رفتم توی اتاقم تا لباسم و عوض کنم
تهیونگ اول کتش رو در آورد و بعد رفت و روی کاناپه نشست و داشت به دور و بر نگاه میکرد
لباسم و عوض کردم و بعد رفتم سمت آشپز خونه تا غذا درست کنم
جفتمون خیلییییی گشنمون بود
بعد یه چند دقیقه تهیونگ هم اومد کمکم
غذا رو درست کردم(خودتون یه چیزی تصور کنید)و بعد هم شروع به خوردن غذا کردیم
ساعت دیگه تقریبا ۸ بود
برای تهیونگ یه لیوان قهوه آوردم و بعد هم باهم کلی حرف زدیم
ساعت ۱۰ هم به سمت خونه ی خودش رفت
خوب شد؟؟
پارت:۹
ویو ا/ت:
بعد از این که تلفن و قطع کردم
رفتم تا لباس بپوشم(عکسش و بعدا میزارم)
لباسم و عوض کردم و به تهیونگ پیام دادم که امادم
بعد یه مدتی هم با ماشینش اومد (عکس لباس ته رو هم میزارم )و باهم رفتیم سمت پاساژ
اول رفتیم سمت مواد غذایی
و بعد رفتیم سمت لباس فروشی
از یه لباس خیلی خوشم اومد و نظر تهیونگ رو هم پرسیدم و خریدمش(عکسش و میزارم)
بعد رفتیم سمت خونه ی من
وارد خونه که شدیم
من رفتم توی اتاقم تا لباسم و عوض کنم
تهیونگ اول کتش رو در آورد و بعد رفت و روی کاناپه نشست و داشت به دور و بر نگاه میکرد
لباسم و عوض کردم و بعد رفتم سمت آشپز خونه تا غذا درست کنم
جفتمون خیلییییی گشنمون بود
بعد یه چند دقیقه تهیونگ هم اومد کمکم
غذا رو درست کردم(خودتون یه چیزی تصور کنید)و بعد هم شروع به خوردن غذا کردیم
ساعت دیگه تقریبا ۸ بود
برای تهیونگ یه لیوان قهوه آوردم و بعد هم باهم کلی حرف زدیم
ساعت ۱۰ هم به سمت خونه ی خودش رفت
خوب شد؟؟
۴.۴k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.