شروع دوباره پارت هشتم
ا/ت هیچی نگفت ولی من از حرفم پشیمون شدم اون برام خیلی زحمت کشیده بود حقش بود که باهاش درست حرف بزنم که یهو صدای ا/ت درومد
+آخيش راحت شدم و از دسشویی اومد بیرون
بعد اومد پیشم زد پس سرم و گفت دیگه نبینم تو خریدای من فضولی کنی حالا بده پلاستیک رو باهاش کار دارم
سونگ :خب فکر کردم خوراکیه که نگاش کردم
+😶خوراکی تو پلاستیک دارو خانه اخه خنگول
سونگ : ........
ا/ت پلاستیک رو میگیره و میره
(از زبان ا/ت)
موندم سونگ به کی رفته اینقدر خنگه من که قطعا نه مامان هم نه بابا هم قبل اون اتفاق خیلی آدم باهوشی بود پس این به کی رفته جای تعجبه اخه خنگول میگم داخلش رو نگاه نکن نگاه میکنه توقع داره داخل پلاستیک داروخانه خوراکی باشه اصلا حرس خوردن بسه برم موهام رو خشک کنم داشتم موهام رو خشک میکردم که چشم به عکس خودم و ا/ د افتاد خیلی ناراحت شدم اما خب ما هر دومون میدونستیم دیر یا زود این اتفاق میفته همیشه بهم میگفت حتی بعد از مرگش هم باید همون دختر شاد و سرحال بمون اما نمی دونه چقدر سخته خب تصمیم دارم به قولی که بهش دادم که سعی کنم بعد رفتنش از پیشم هم زندگی خوبی داشته باشم عمل کنم فردا باید برم سرکار اگه من دو روز بیهوش بودم یعنی فردا دوشنبه است و پسرا اجرا دارن
فردا ساعت ۷ صبح
بیدار شدم خیلی سرم درد میکرد اما خب چه فایده باید برم سرکار و الان دیگه نمی تونم کار رو کنسل کنم البته میشه اما خب واقعا برنامه های کمپانی بهم میرزه رفتم یه چای نبات خوردم بعد لباسم رو پوشیدم و رفتم سر کار (اسلاید دو لباس ا/ت) رفتم امروز کلی کار داشتم ۶ تا از میکاپ آرتیست ها نیمده بودن و همه کارا سر من خراب شده بود و باید کل کارا رو میکردم رفتم داخل اتاق که داخلش کارا رو میکردیم اعضا اونجا بودن اما انگار بد موقع اومد بودم چون نامجون هنوز بلوز تنش نبود راستش یلحظه احساس کردم ضربان قلبم رفت رو هزار و خب فکر میکردم بخاطر هیجان و استرس اون لحظه بود
(از زبان نامجون )
داشتم لباس عوض میکردیم که ا/ت اومد تو بدبخت خودش خیلی تعجب کرد وقتی با اون صحنه مواجه شد حق داشت اما چرا زود تر اومده بود
شوگا :راستی یادم رفت بتون بگم امروز فقط ا/ت برای میکاپمون میاد بقیه یه مشکلی داشتن نیومدن
×..............
+آخيش راحت شدم و از دسشویی اومد بیرون
بعد اومد پیشم زد پس سرم و گفت دیگه نبینم تو خریدای من فضولی کنی حالا بده پلاستیک رو باهاش کار دارم
سونگ :خب فکر کردم خوراکیه که نگاش کردم
+😶خوراکی تو پلاستیک دارو خانه اخه خنگول
سونگ : ........
ا/ت پلاستیک رو میگیره و میره
(از زبان ا/ت)
موندم سونگ به کی رفته اینقدر خنگه من که قطعا نه مامان هم نه بابا هم قبل اون اتفاق خیلی آدم باهوشی بود پس این به کی رفته جای تعجبه اخه خنگول میگم داخلش رو نگاه نکن نگاه میکنه توقع داره داخل پلاستیک داروخانه خوراکی باشه اصلا حرس خوردن بسه برم موهام رو خشک کنم داشتم موهام رو خشک میکردم که چشم به عکس خودم و ا/ د افتاد خیلی ناراحت شدم اما خب ما هر دومون میدونستیم دیر یا زود این اتفاق میفته همیشه بهم میگفت حتی بعد از مرگش هم باید همون دختر شاد و سرحال بمون اما نمی دونه چقدر سخته خب تصمیم دارم به قولی که بهش دادم که سعی کنم بعد رفتنش از پیشم هم زندگی خوبی داشته باشم عمل کنم فردا باید برم سرکار اگه من دو روز بیهوش بودم یعنی فردا دوشنبه است و پسرا اجرا دارن
فردا ساعت ۷ صبح
بیدار شدم خیلی سرم درد میکرد اما خب چه فایده باید برم سرکار و الان دیگه نمی تونم کار رو کنسل کنم البته میشه اما خب واقعا برنامه های کمپانی بهم میرزه رفتم یه چای نبات خوردم بعد لباسم رو پوشیدم و رفتم سر کار (اسلاید دو لباس ا/ت) رفتم امروز کلی کار داشتم ۶ تا از میکاپ آرتیست ها نیمده بودن و همه کارا سر من خراب شده بود و باید کل کارا رو میکردم رفتم داخل اتاق که داخلش کارا رو میکردیم اعضا اونجا بودن اما انگار بد موقع اومد بودم چون نامجون هنوز بلوز تنش نبود راستش یلحظه احساس کردم ضربان قلبم رفت رو هزار و خب فکر میکردم بخاطر هیجان و استرس اون لحظه بود
(از زبان نامجون )
داشتم لباس عوض میکردیم که ا/ت اومد تو بدبخت خودش خیلی تعجب کرد وقتی با اون صحنه مواجه شد حق داشت اما چرا زود تر اومده بود
شوگا :راستی یادم رفت بتون بگم امروز فقط ا/ت برای میکاپمون میاد بقیه یه مشکلی داشتن نیومدن
×..............
۱۱.۹k
۰۸ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.