پارت ۹ آوای عشق
دیگه همشون از تعجب چشماشون داشت از کاسه میزد بیرون... تا تموم شد همه یه مکث کوتاهی کردن... با صدای دست نامجون سکوت شکست همشون شروع کردن به دست زدن...
رپمان:« نه بابا این خیلی خفنه.
وی:« خفن تر از اون چیزیه که فکره شو میکردم.
جیهوپ:« این خفن نیست محشره!.
جین:« خیلیم خشگله... یاع یاع یاع یاع.
من:« سوکجین... دوباره شوخیات و شروع کردی!.
جیمین:« آم... بزارید منم نظر بدم... خیلی... خیلی کیوته.
من:« با حرف جیمین موافقم اما دیگه اینو نگو جلو من😐 گفتن این جمله مساوی با مرگ.
جیمین:« حداقل احترام بزرگ بودنم و نگه دار!... حالا بیخیال یونگی نظر تو چیه؟.
شوگا:« آم... راستش... این اولین دختریه که نمیتونم ازش ایراد بگیرم همین.
من:« وات د فاخ😐.
شوگا:« چیه خوب این اوج اوج نظرم بود😅.
من:« باشه.....
#رکسانا
صبح پاشدم.. یکم آب خوردم و دخترا بیدار کردم.
من:« دخترا... پاشید دیگه حوصله ام سر رفته.
لروکس:« زهر مار... بگیر بکپ.
من:« ممنون الان این اوج اوج محبت بود.
لروکس:« هوم.
من:« دخترا پاشید.
کنیا:« آی دختر ول کن دیگه.
من:« باشه من رفتم.
کنیا:« چه زود راضی شد.. بیخیال من بخوابم.
رفتم یه پارچ آب آوردم و یکی یذره ریختم رو سراشون...
دخترا:«جیغ...
من:«😜.
همشون افتادن رو سرم و تا تونستن قلقلکم دادن...
من:« اهای وای خدا ولم کنید... وای... ول کنید تروخدا باباشه غلط کردم.
لروکس:« دیگه ازین غلطا نکن.
کنیا:« هی... اینو ولش کنید... رکسانا تو چرا بیشتر با جونگ کوک آشنا نمیشی.
من:« ام... بچه ها من باید برم صبحونه درست کنم...
لروکس:« بشین بعدا میخوریم جواب سوالو بده...
من:« آم..............
ادامه پارت بعد
لایک و کامنت فراموش نشه عشقا💕
رپمان:« نه بابا این خیلی خفنه.
وی:« خفن تر از اون چیزیه که فکره شو میکردم.
جیهوپ:« این خفن نیست محشره!.
جین:« خیلیم خشگله... یاع یاع یاع یاع.
من:« سوکجین... دوباره شوخیات و شروع کردی!.
جیمین:« آم... بزارید منم نظر بدم... خیلی... خیلی کیوته.
من:« با حرف جیمین موافقم اما دیگه اینو نگو جلو من😐 گفتن این جمله مساوی با مرگ.
جیمین:« حداقل احترام بزرگ بودنم و نگه دار!... حالا بیخیال یونگی نظر تو چیه؟.
شوگا:« آم... راستش... این اولین دختریه که نمیتونم ازش ایراد بگیرم همین.
من:« وات د فاخ😐.
شوگا:« چیه خوب این اوج اوج نظرم بود😅.
من:« باشه.....
#رکسانا
صبح پاشدم.. یکم آب خوردم و دخترا بیدار کردم.
من:« دخترا... پاشید دیگه حوصله ام سر رفته.
لروکس:« زهر مار... بگیر بکپ.
من:« ممنون الان این اوج اوج محبت بود.
لروکس:« هوم.
من:« دخترا پاشید.
کنیا:« آی دختر ول کن دیگه.
من:« باشه من رفتم.
کنیا:« چه زود راضی شد.. بیخیال من بخوابم.
رفتم یه پارچ آب آوردم و یکی یذره ریختم رو سراشون...
دخترا:«جیغ...
من:«😜.
همشون افتادن رو سرم و تا تونستن قلقلکم دادن...
من:« اهای وای خدا ولم کنید... وای... ول کنید تروخدا باباشه غلط کردم.
لروکس:« دیگه ازین غلطا نکن.
کنیا:« هی... اینو ولش کنید... رکسانا تو چرا بیشتر با جونگ کوک آشنا نمیشی.
من:« ام... بچه ها من باید برم صبحونه درست کنم...
لروکس:« بشین بعدا میخوریم جواب سوالو بده...
من:« آم..............
ادامه پارت بعد
لایک و کامنت فراموش نشه عشقا💕
۱۸.۵k
۱۲ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.