پارت = ۴۷
تقاص دوستی
_لخت شو ،قراره بیشتر از این بهت خوش بگذره .
هیچ کاری نکردم ، حتی حالت چهرم هم تغییر نکرد .
_هی جلوی اون همه مرد خوب بلد بودی لباستو بدی بالا یا براش هرزه بازی دربیاری چرا برای من از این کارا نمیکنی .
ولی بازم داشتم بهش نگاه میکردم تا اینکه اومد جلوم و به زور لباسمو پاره کرد .
شلاقو گرفت بالا و محکم رو بدن لاغر دختر کوبید .
ولی اصلا گریه نکردم سوزش زیادی روی بدنم حس کردم ، ولی فقط دستمو مشت کردم .
موهامو کشید تا سرمو بالا ببرم و سرشو به گوشم نزدیک کرد .
_بشمار هر بار که نشمری از اول شروع میکنم .
دومی ضربه با بدنم برخورد کرد .
+ر۱
+ر۲
+ر۳
تا
+ر۷۸
کل بدنم خونی شده بود ، ولی یه قطره اشکم از چشم نیومده بود .
شلاقو ول کرد و رفت روی صندلی که جلوی من بود نشست و سیگارشو روشن کرد و بهم زول زد .
_ بدن خونیت جذاب تره .
خیلی عوضی بود ، ازش حالم بهم میخورد . بدون توجهی بهش به بدنم خیره بودم و خون روی پاهامو کنار میزدم .
_معذرت خواهی کن تا تموم بشه .
+تو پوشه نبود نه ؟( کنایه به پارت ۲۰) اینکه اگه نخوام گریم نمیگیره و بهتره بهت بگم حاضرم بمیرم ولی ازتو معذرت خواهی نکنم .
بعد به سمت زمین خم شدم و تف کردم .
از سرجاش بلند شد با لبخند چندشی که داشت اومد بالای سرم شروع به باز کردن کمربندش کرد .
چی نه نمیخوام دوباره اون اتفاق تکرار بشه ، دویدم طرف در . ولی کشیده شدم .
از پشت بغلم کرد هرچی میگفتم گوش نمیداد .
+ولم کن!! ببین چه بلایی سرم اوردی بسم نیست.
_هیششش، اروم باش کاری بهت ندارم. تو بازی رو شروع کردی منم میخوام تمومش کنم .
ادامه دارد.....
_لخت شو ،قراره بیشتر از این بهت خوش بگذره .
هیچ کاری نکردم ، حتی حالت چهرم هم تغییر نکرد .
_هی جلوی اون همه مرد خوب بلد بودی لباستو بدی بالا یا براش هرزه بازی دربیاری چرا برای من از این کارا نمیکنی .
ولی بازم داشتم بهش نگاه میکردم تا اینکه اومد جلوم و به زور لباسمو پاره کرد .
شلاقو گرفت بالا و محکم رو بدن لاغر دختر کوبید .
ولی اصلا گریه نکردم سوزش زیادی روی بدنم حس کردم ، ولی فقط دستمو مشت کردم .
موهامو کشید تا سرمو بالا ببرم و سرشو به گوشم نزدیک کرد .
_بشمار هر بار که نشمری از اول شروع میکنم .
دومی ضربه با بدنم برخورد کرد .
+ر۱
+ر۲
+ر۳
تا
+ر۷۸
کل بدنم خونی شده بود ، ولی یه قطره اشکم از چشم نیومده بود .
شلاقو ول کرد و رفت روی صندلی که جلوی من بود نشست و سیگارشو روشن کرد و بهم زول زد .
_ بدن خونیت جذاب تره .
خیلی عوضی بود ، ازش حالم بهم میخورد . بدون توجهی بهش به بدنم خیره بودم و خون روی پاهامو کنار میزدم .
_معذرت خواهی کن تا تموم بشه .
+تو پوشه نبود نه ؟( کنایه به پارت ۲۰) اینکه اگه نخوام گریم نمیگیره و بهتره بهت بگم حاضرم بمیرم ولی ازتو معذرت خواهی نکنم .
بعد به سمت زمین خم شدم و تف کردم .
از سرجاش بلند شد با لبخند چندشی که داشت اومد بالای سرم شروع به باز کردن کمربندش کرد .
چی نه نمیخوام دوباره اون اتفاق تکرار بشه ، دویدم طرف در . ولی کشیده شدم .
از پشت بغلم کرد هرچی میگفتم گوش نمیداد .
+ولم کن!! ببین چه بلایی سرم اوردی بسم نیست.
_هیششش، اروم باش کاری بهت ندارم. تو بازی رو شروع کردی منم میخوام تمومش کنم .
ادامه دارد.....
۳.۱k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.