پارت ۴
عضو هشتم
⁴رفتیم توی اتاق بی تی اس چشمام سیاهی رفت ولی خودم رو سرپا نشون دادم رفتیم تو بعد از یک ساعت همشون باهام کنار اومدن
«خلاصه ی حرف های بی تی اس و ا\ت»
نامی :انگار که کره ای نیستی وای خوب کره ای حرف می زنی
؛اره کره ای نیستم ولی زبان کره با زبان دیگه خیلی اسونه
ته ته : مگه دیگه چه زبان هایی بلدی؟
؛اممم خب فارسی ،عربی ،فرانسوی،کرهای،ایتالیایی،انگیلسی زیادن
همه اعضا بی تی اس :اَهههههه پشمام
؛چه هماهنگ
کوکی :تو ارمی هستی ؟
؛خب راستش اره
کوکی: خب پس با همه چی اوکی هستی
؛فراتر از اوکی
همه زدن زیر خنده اشک توی چشمهای ا\ت جمع شد و ریخت پایین خنده ی همه ی محو شد ا\ت سریع اشکش پاک کرد
و گفت : چیزی نیست احساساتی شدم خب
نامی :ا\ت بخشید ما حرف بزنیم تصمیم بگیریم بهت بگیم منتظر باش
ا\ت رفت بیرون بعد از نیم ساعت نامی گفت که قبوله
خیلی خوشحال شدم وقتی رفتم توی خوابگاه البته خوابگاه نبود قصر بود اول شماره شون رو دادن بعد باید اتاق ها رو درست میکردن
نامی :خب هم اتاقی ها
جیمین و شوگا
ا\ت یک جیغ زد و گفت هوراااااا
همه پشماشون ریخت
ازش پرسیدن چیه؟
ا\ت خجالت میکشد بگه طرفدار ویمینه اما گفت :خب امممم راستش یکم ذوق کردم😁جیمین :چرا ا\ت خب راستش من فنه امممم فنه ویمینم(اخریش رو تند گفت)
یهو شوگا و جیمین زدن زیر خنده ا\ت داشت از خجالت اب میشد
شوگا: پس طرفدار ویمینی؟
؛اره
شوگا منم طرفدار ویمینم
شوگا دست جیمین رو گرفت
؛ا\ت زل زده بود به دستاشون
نامی : خب بسه دیگه بقیه اتاق ها
جیمین و شوگا
جیهوپ و تهیونگ
جین و نامجون
جونکوک وا\ت
یک ساعت بعد داشتن باهم حرف میزدن که ا\ت گفت من الان از همه کوجیک ترم ؟
جیهوپ :چند سالته ؟
؛۲۱
جونکوک :بله کوچولو ، یس من دیگه مکنه نیستم ا\ت زد زیر خنده و گفت:ولی بازم برای ارمی ها تو کوچولویی که خنده ا\ت محو شد و گفت:نکنه ارمی ها از من بدشون بیان
نامی :نگگران نباش از وقتی تو اومدی ارمی ها دم درن حتی فن بوی ها هم بیشتر شدن 😂😂😂
ا\ت:واقعا ؟
نامی:اره
باشه ای گفت و رفت توی اتاق که لباس هاش رو بزاره سر جاش بعد از چند ساعت
جونکوک اومد توی اتاق که جیغ زد و اعضا سریع اومدن لبسا ها حتی قسمت جونکوک هم لباس ریخته بود
شوگا:اینجا چه خبره
ا\ت:چتونه بابا دارم لباسام رو میزارم سرجاش باین کمک
همه:عمرا
ا\ت : میتونم زنگ دوستم بزنم بیاد
جونکوک و تهیونگ و شوگا و جیمین :نه
نامجون و جین و جیهوپ :اره
ا\ت اخر اره یا نه؟
جین :من بزرگترم میگم اره
ا\ت:مرسی و برای اون چهار تا تا زبون دراز کرد و خندیدم
جونکوک :من کجا بخوام الان خوابم میاد
ا\ت:خوابالو روی کاناپه
اسلاید اول:کاور
اسلاید دوم :قیافه ا\ت
اسلاید سوم :اتاقش
اسلاید اخر :لباس که توی خونه برش بود
⁴رفتیم توی اتاق بی تی اس چشمام سیاهی رفت ولی خودم رو سرپا نشون دادم رفتیم تو بعد از یک ساعت همشون باهام کنار اومدن
«خلاصه ی حرف های بی تی اس و ا\ت»
نامی :انگار که کره ای نیستی وای خوب کره ای حرف می زنی
؛اره کره ای نیستم ولی زبان کره با زبان دیگه خیلی اسونه
ته ته : مگه دیگه چه زبان هایی بلدی؟
؛اممم خب فارسی ،عربی ،فرانسوی،کرهای،ایتالیایی،انگیلسی زیادن
همه اعضا بی تی اس :اَهههههه پشمام
؛چه هماهنگ
کوکی :تو ارمی هستی ؟
؛خب راستش اره
کوکی: خب پس با همه چی اوکی هستی
؛فراتر از اوکی
همه زدن زیر خنده اشک توی چشمهای ا\ت جمع شد و ریخت پایین خنده ی همه ی محو شد ا\ت سریع اشکش پاک کرد
و گفت : چیزی نیست احساساتی شدم خب
نامی :ا\ت بخشید ما حرف بزنیم تصمیم بگیریم بهت بگیم منتظر باش
ا\ت رفت بیرون بعد از نیم ساعت نامی گفت که قبوله
خیلی خوشحال شدم وقتی رفتم توی خوابگاه البته خوابگاه نبود قصر بود اول شماره شون رو دادن بعد باید اتاق ها رو درست میکردن
نامی :خب هم اتاقی ها
جیمین و شوگا
ا\ت یک جیغ زد و گفت هوراااااا
همه پشماشون ریخت
ازش پرسیدن چیه؟
ا\ت خجالت میکشد بگه طرفدار ویمینه اما گفت :خب امممم راستش یکم ذوق کردم😁جیمین :چرا ا\ت خب راستش من فنه امممم فنه ویمینم(اخریش رو تند گفت)
یهو شوگا و جیمین زدن زیر خنده ا\ت داشت از خجالت اب میشد
شوگا: پس طرفدار ویمینی؟
؛اره
شوگا منم طرفدار ویمینم
شوگا دست جیمین رو گرفت
؛ا\ت زل زده بود به دستاشون
نامی : خب بسه دیگه بقیه اتاق ها
جیمین و شوگا
جیهوپ و تهیونگ
جین و نامجون
جونکوک وا\ت
یک ساعت بعد داشتن باهم حرف میزدن که ا\ت گفت من الان از همه کوجیک ترم ؟
جیهوپ :چند سالته ؟
؛۲۱
جونکوک :بله کوچولو ، یس من دیگه مکنه نیستم ا\ت زد زیر خنده و گفت:ولی بازم برای ارمی ها تو کوچولویی که خنده ا\ت محو شد و گفت:نکنه ارمی ها از من بدشون بیان
نامی :نگگران نباش از وقتی تو اومدی ارمی ها دم درن حتی فن بوی ها هم بیشتر شدن 😂😂😂
ا\ت:واقعا ؟
نامی:اره
باشه ای گفت و رفت توی اتاق که لباس هاش رو بزاره سر جاش بعد از چند ساعت
جونکوک اومد توی اتاق که جیغ زد و اعضا سریع اومدن لبسا ها حتی قسمت جونکوک هم لباس ریخته بود
شوگا:اینجا چه خبره
ا\ت:چتونه بابا دارم لباسام رو میزارم سرجاش باین کمک
همه:عمرا
ا\ت : میتونم زنگ دوستم بزنم بیاد
جونکوک و تهیونگ و شوگا و جیمین :نه
نامجون و جین و جیهوپ :اره
ا\ت اخر اره یا نه؟
جین :من بزرگترم میگم اره
ا\ت:مرسی و برای اون چهار تا تا زبون دراز کرد و خندیدم
جونکوک :من کجا بخوام الان خوابم میاد
ا\ت:خوابالو روی کاناپه
اسلاید اول:کاور
اسلاید دوم :قیافه ا\ت
اسلاید سوم :اتاقش
اسلاید اخر :لباس که توی خونه برش بود
۹۷۹
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.