مافیای جذاب من
پارت ۱۲
از زبان جنی
هم با هم رفتیم تو دکتر اومد گفت
دکتر : معذرت ما تمام تلاش را کردیم
کوک افتاد گفت
کوک: ا/ت من خیلی از حرف هامو به تو نگفتم ا/ت
یونا: ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دکتر : دوست دارید برای آخرین بار صورت این دختر را ببینید
کوک : اره ( با بغض )
هم باهم رفتیم صورت ا/ت دیدیم یک دفعه ا/ت بلند شد گفت
ا/ت : من تا انتقام نگیرم نمیرم
نامجون : کمک روححححححح
ته : واییییییییییی
کوک : خانم ا/ت تو نه مردی
ا/ ت: نه
دکتر:, خوب خانم مرخص
ا/ت : ممنون
از زبان ا/ت
وسایل برداشتم دوباره هم باهم رفتیم قبرستان می خاستم ببینم کی منو چاقو زده داشتم
از زبان یونا
داشتم دنبال کسی که خواست ا/ت بکشه میگشتم که دیدم نامجون داره گریه میکنه
این باران از کجا اومد
یونا : نامجون چی شده
نامجون : یونا من هق هق
خخخخخخ
ممممم
ااا
رر
ی
از زبان جنی
هم با هم رفتیم تو دکتر اومد گفت
دکتر : معذرت ما تمام تلاش را کردیم
کوک افتاد گفت
کوک: ا/ت من خیلی از حرف هامو به تو نگفتم ا/ت
یونا: ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دکتر : دوست دارید برای آخرین بار صورت این دختر را ببینید
کوک : اره ( با بغض )
هم باهم رفتیم صورت ا/ت دیدیم یک دفعه ا/ت بلند شد گفت
ا/ت : من تا انتقام نگیرم نمیرم
نامجون : کمک روححححححح
ته : واییییییییییی
کوک : خانم ا/ت تو نه مردی
ا/ ت: نه
دکتر:, خوب خانم مرخص
ا/ت : ممنون
از زبان ا/ت
وسایل برداشتم دوباره هم باهم رفتیم قبرستان می خاستم ببینم کی منو چاقو زده داشتم
از زبان یونا
داشتم دنبال کسی که خواست ا/ت بکشه میگشتم که دیدم نامجون داره گریه میکنه
این باران از کجا اومد
یونا : نامجون چی شده
نامجون : یونا من هق هق
خخخخخخ
ممممم
ااا
رر
ی
۲۱.۲k
۲۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.