part ¹⁰

part ¹⁰
با دیدن اون دستبند طلایی که به نظر خیلی گرون قیمت میومد به کوک نگاه کردم که به سمتم اومدو اون دستبندو برام بست.
کوک:با اینکه هیچ تاثیری روی زیباییت نداره کلی بازم خوشگلی شدی!
با این حرفش خنده کوتاهی کردمو تازه نگاهم به جمعیت پشتی بود که انگار برای مهمونی
اومده بودن.
به سمت همشون رفتمو
تک به تک سلام میدادم.
فقط یه نفر مونده بود و اون پسری قد بلند و جذاب بود.
وای خدا چی دارم میگم من کوکو دارم...
سمتش رفتمو دستمو جلوش به نشانه سلام بردم.
دستمو گرفت و وقتی خاستم ازش جدا شم محکمتر گرفتش.
بعد از چن ثانیه کوک بهمون اضافه شدو اون سریع دستشو کشید.....
ادامه دارد.....