وقتی پسر خالت بود و...
P:6
ا.ت:نهه مرسیی
کوک:برو تو ماشین تا بیام
ا.ت:باجهه( با ذووق )
ویو ا.ت:
نمیدونم چرا انقدر باهام مهربون شده بود ولی خب که چی اون عشق داره خودش...
part 10
تو همین افکارا بودم که کوک سوار ماشین شد
کوک:بیا اینم شیر کاکائو و بستنیت نبینم دیگه گریه کنی
ا.ت:مرسی باشهه دیگه گریه نمیکنم
کوک:افرین کوچولو
ا.ت:چرا بام مهربون شدی؟
کوک:بودم تو اول بام لج کردی
ا.ت:ببخشید من ادم جدید میبینم اولش باهاش صگمم البته اولش نه کلن چون به هرکی محبت میکنم یا بهم محبت میکنه وابسته اش میشم ولی میدونی همه بعد یه مدت میرن حتی اگه هزار تا قسم خورده باشن که میمونن تو این دنیا نباید به هیشکی اعتماد کنی....
کوک:عومم میدونم فک کنم ضربه زیادی از اعتماد خوردی
ا.ت:اوهوم حالا فک نکنی دوس پسرم من تا حالا با کسی تو رابطه نبود چون اولش از صمیمی ترین دوستام ضربه خوردم دیگه فهمیدم پسرا بام چکار میکنن.. راستی کلک نگفتی عشقت کیههه؟؟
کوک:بعدن میفهمی.....
ا.ت:هعی ضد حال-_- الان بریم خونه سرگرمی نداریم....
کوک:بریم خونه یکاری میکنیم فرداشب میبرمت شهربازی...
ا.ت:جیییغغغ واقعاا؟؟
کوک:شهربازی دوس داری؟؟
ا.ت:عومم عاشقشمم... تهیونگ بعضی وقتا میبرتم ولی خودش سوار وسایل نمیشه و اصلا مزه نمیده تنهایی
کوک:چرا سوار نمیشه... اشکال نداره من باهات همه جا میام..
ا.ت:مرسیی( زیاد بهم محبت نکن بهت وابسته میشم)
پرش زمانی داخل خونه:
کوک:خب بیا بالش بازی کنیم.
ا.ت:چطوری؟؟
کوک:خب با بالش قلعه درست کنیم و به هم با بالش حمله کنیم.. البته بعدش مرتبش کنیم چون خاله میشکتمون
ا.ت:اون که صد درصد عومم اوکی بازی خوبیهه برم بالش بیارم
کوک:زیاد بیارر
ات:اوکی
ویو ات:
رفتم بالش بیارم بازی کنیم بنظرم مزه میده
ات:اومدممم
کوک:کجایی چرا معلوم نیستی؟؟
ات:یهو خوردم زمین و همه بالشای بغلم افتاد روم
کوک:رفتم نجاتش بدم الان خفه میشد
کوک:اخه کوچولو تور چه به 20 تا بالش اوردن
ا.ت:خب توی گودزیلا میومدی😭
کوک:ببخشید حالا بیا بچینیمشون
ا.ت:باشه( با ذوق پا میشه)
کوک:توله کیوت
ات:با من بودی؟
کوک:اره
ا.ت:من کیوت نیستم میتونم به موقعش هات ترین باشم
کوک:اول اینکه بپر بپر نکن هم قد من شی اونوقت توی کوچولو کجا میخوای هات شی؟
ا.ت:شت ریدم نه؟
کوک:ارع ولش
ات:خب من بالشام رو چیدم
کوک:اوکی منم چیدم
ا.ت:حملهههه
کوک:چیکار میکنیی
ات:یهو یه بالش کوبوندم صورت کوک یه سانتم تکون نخورد
یه بار دیگه محکم تر زدم
X2
X3
X4
چرا تکون نمیخوره
کوک:3 ثانیه وقت داری فرار کنی
ا.ت:یا رضای بی معصوم( فرار)
کوک:افتادم دنبالش
کوک:هعی کوچولو با 1و نیم متر قد منو میزنی
ات:خوب کردمم
کوک:فقط نگیرمتتت بیا اینجا بهش رسیدم لباسش رو از پشت کشیدم که برعکس شد افتاد روم یهو برش گردوندم......
لایک کنید ذوق کنم خو😭
ا.ت:نهه مرسیی
کوک:برو تو ماشین تا بیام
ا.ت:باجهه( با ذووق )
ویو ا.ت:
نمیدونم چرا انقدر باهام مهربون شده بود ولی خب که چی اون عشق داره خودش...
part 10
تو همین افکارا بودم که کوک سوار ماشین شد
کوک:بیا اینم شیر کاکائو و بستنیت نبینم دیگه گریه کنی
ا.ت:مرسی باشهه دیگه گریه نمیکنم
کوک:افرین کوچولو
ا.ت:چرا بام مهربون شدی؟
کوک:بودم تو اول بام لج کردی
ا.ت:ببخشید من ادم جدید میبینم اولش باهاش صگمم البته اولش نه کلن چون به هرکی محبت میکنم یا بهم محبت میکنه وابسته اش میشم ولی میدونی همه بعد یه مدت میرن حتی اگه هزار تا قسم خورده باشن که میمونن تو این دنیا نباید به هیشکی اعتماد کنی....
کوک:عومم میدونم فک کنم ضربه زیادی از اعتماد خوردی
ا.ت:اوهوم حالا فک نکنی دوس پسرم من تا حالا با کسی تو رابطه نبود چون اولش از صمیمی ترین دوستام ضربه خوردم دیگه فهمیدم پسرا بام چکار میکنن.. راستی کلک نگفتی عشقت کیههه؟؟
کوک:بعدن میفهمی.....
ا.ت:هعی ضد حال-_- الان بریم خونه سرگرمی نداریم....
کوک:بریم خونه یکاری میکنیم فرداشب میبرمت شهربازی...
ا.ت:جیییغغغ واقعاا؟؟
کوک:شهربازی دوس داری؟؟
ا.ت:عومم عاشقشمم... تهیونگ بعضی وقتا میبرتم ولی خودش سوار وسایل نمیشه و اصلا مزه نمیده تنهایی
کوک:چرا سوار نمیشه... اشکال نداره من باهات همه جا میام..
ا.ت:مرسیی( زیاد بهم محبت نکن بهت وابسته میشم)
پرش زمانی داخل خونه:
کوک:خب بیا بالش بازی کنیم.
ا.ت:چطوری؟؟
کوک:خب با بالش قلعه درست کنیم و به هم با بالش حمله کنیم.. البته بعدش مرتبش کنیم چون خاله میشکتمون
ا.ت:اون که صد درصد عومم اوکی بازی خوبیهه برم بالش بیارم
کوک:زیاد بیارر
ات:اوکی
ویو ات:
رفتم بالش بیارم بازی کنیم بنظرم مزه میده
ات:اومدممم
کوک:کجایی چرا معلوم نیستی؟؟
ات:یهو خوردم زمین و همه بالشای بغلم افتاد روم
کوک:رفتم نجاتش بدم الان خفه میشد
کوک:اخه کوچولو تور چه به 20 تا بالش اوردن
ا.ت:خب توی گودزیلا میومدی😭
کوک:ببخشید حالا بیا بچینیمشون
ا.ت:باشه( با ذوق پا میشه)
کوک:توله کیوت
ات:با من بودی؟
کوک:اره
ا.ت:من کیوت نیستم میتونم به موقعش هات ترین باشم
کوک:اول اینکه بپر بپر نکن هم قد من شی اونوقت توی کوچولو کجا میخوای هات شی؟
ا.ت:شت ریدم نه؟
کوک:ارع ولش
ات:خب من بالشام رو چیدم
کوک:اوکی منم چیدم
ا.ت:حملهههه
کوک:چیکار میکنیی
ات:یهو یه بالش کوبوندم صورت کوک یه سانتم تکون نخورد
یه بار دیگه محکم تر زدم
X2
X3
X4
چرا تکون نمیخوره
کوک:3 ثانیه وقت داری فرار کنی
ا.ت:یا رضای بی معصوم( فرار)
کوک:افتادم دنبالش
کوک:هعی کوچولو با 1و نیم متر قد منو میزنی
ات:خوب کردمم
کوک:فقط نگیرمتتت بیا اینجا بهش رسیدم لباسش رو از پشت کشیدم که برعکس شد افتاد روم یهو برش گردوندم......
لایک کنید ذوق کنم خو😭
۱۸.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.