تک پارتی (درخواستی )(از همشون تکی تکی ریکشن میزارم)
تک پارتی (درخواستی )(از همشون تکی تکی ریکشن میزارم)
(صبح اول رابطه و .......)
با برخورد نور خورشید توی صورتت چشمات رو از هم باز کردی خواستی تکون بخوری که بازوهای چان محکم دورت حلقه شده بود و حتی یک میلی متر هم نتونستی تکون بخوری
آت :چانننننن(داد)
چان :یا حضرت کرفس یا حضرت هیونجین یاااا خدا اسرائیل حمله کرده وسایلتون رو جمع کنین چرا خوابیدی عزیزم پاشو بهمون حمله شده (با شوک و کمی داد)
نتونستی خندت رو کنترل کنی و زدی زیر خنده بنگ چان بدون اینکه حتی بدونه چه خبره پوکر نگاهت کرد و گفت
چان :دوست داری بمیری مگه نه !!(با حالت جدی و کیوت )
آت :اگه مردن دست تو بود که مرگ برای همه آروزو بود (با خنده )
چان دمپایی ابریشمی رو به سمتت پرت کرد و گفت
چان :مثل اینکه دیشب کافی نبود نه !؟
آت :یااااا عزیزم آنقدر خودتو اذیت نکن فشار صورتتو چروک میکنه آنقدر حرس نخور عشقم (با لبخند )
چان به سمتت حمله ور شد و تا صبح عین خروس جنگی بهم میپریدین
مین سو
(ممنون از همراهیتون )
بنظرتون از بقیشون هم بزارم؟!
تابع قوانین جمهوری اسلامی
(صبح اول رابطه و .......)
با برخورد نور خورشید توی صورتت چشمات رو از هم باز کردی خواستی تکون بخوری که بازوهای چان محکم دورت حلقه شده بود و حتی یک میلی متر هم نتونستی تکون بخوری
آت :چانننننن(داد)
چان :یا حضرت کرفس یا حضرت هیونجین یاااا خدا اسرائیل حمله کرده وسایلتون رو جمع کنین چرا خوابیدی عزیزم پاشو بهمون حمله شده (با شوک و کمی داد)
نتونستی خندت رو کنترل کنی و زدی زیر خنده بنگ چان بدون اینکه حتی بدونه چه خبره پوکر نگاهت کرد و گفت
چان :دوست داری بمیری مگه نه !!(با حالت جدی و کیوت )
آت :اگه مردن دست تو بود که مرگ برای همه آروزو بود (با خنده )
چان دمپایی ابریشمی رو به سمتت پرت کرد و گفت
چان :مثل اینکه دیشب کافی نبود نه !؟
آت :یااااا عزیزم آنقدر خودتو اذیت نکن فشار صورتتو چروک میکنه آنقدر حرس نخور عشقم (با لبخند )
چان به سمتت حمله ور شد و تا صبح عین خروس جنگی بهم میپریدین
مین سو
(ممنون از همراهیتون )
بنظرتون از بقیشون هم بزارم؟!
تابع قوانین جمهوری اسلامی
۶.۷k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.