💜❤پیش به سوی آینده پارت ۲💜❤
رفتم تو اتاقم و همش فکر کردم اگه پسره مست بیاد خونه و بهم تجاوز کنه چی اگه کتکم بزنه چی اگه مجبورم کنه کلفتی کنم چی 😱😭 ات: رفتم پایین بابا: چی شد ات: نمیشه بابا: ات خواهش میکنم یعد کلی التماس و اینا ات: باشه ولی باید به قوانین منم احترام بزاره بابا: از اونجایی که تو زیاد قوانین داری برو بنویس ات : باشه 😑😑 ات : تمام قوانین و نوشتم و دادم بابام و رفتم نشستم وسایلم و جمع کردم چون فردا بیاد میرفتم خونش که یهو بابام داد زد : ات ات: چیه بابا خونرو گذاشتی رو سرت بابا: ( باخنده) اون پسره کپی خودته اونم برات قوانین گذاشته ات: هه بده ببینم چی گذاشته (با تیکه) پسره: قبل ساعت ۹ باید خونه باشی اتاقت و خودت تمیز میکنی وارد اتاق من نمیشی غذا رو هم باهم میخوریم چون من عادت ندارم تنها بخورم و اینکه روز ۳ ساعت ورزش میکنم و تو نباید مزاحمم بشی اهنگم با هنزفری گوش میدی ات: داشتم شاخ در میاوردم اینا دقیقا همون چیزایی هستن که من بهش گفته بودم بابا: (با خنده) خدایا مردم از خنده. هردو تونم به همین ترتیب نوشتین ات: حالا هرچی من میرم لباسام و جمع کنم
یک ساعت بعد
همه چیمو جمع کردم و ساعتم و کوک کردم و خوابیدم
فردا صبح یک ساعت زود بیدار شدم رفتم حموم موهامو خوش کردم لباسام و پوشیدم و رفتم پایین بابا: ات برات ماشین فرستادن ات: من که خودم راننده و ماشین دارم ات: میدونم ولی من و باباش تصمیم گرفتیم راننده ی اونو واسه تو و راننده ی تورو واسه اون ات: بابا من و رانندم خیلی صمیم چرا این کارو میکنی بابا:چون
💜❤اینم پارت دوم💜❤
یک ساعت بعد
همه چیمو جمع کردم و ساعتم و کوک کردم و خوابیدم
فردا صبح یک ساعت زود بیدار شدم رفتم حموم موهامو خوش کردم لباسام و پوشیدم و رفتم پایین بابا: ات برات ماشین فرستادن ات: من که خودم راننده و ماشین دارم ات: میدونم ولی من و باباش تصمیم گرفتیم راننده ی اونو واسه تو و راننده ی تورو واسه اون ات: بابا من و رانندم خیلی صمیم چرا این کارو میکنی بابا:چون
💜❤اینم پارت دوم💜❤
۱۱.۶k
۱۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.