p3
&تهیونگ انوو آمدن خونه
÷سلام پسرم
_سلام مادر جان
÷اونوو این چه کاری بود کردی
^مامان تروخدا الان حالم بده
÷من باهاش مشکلی ندارم ولی حواست همش باید به جنی باشه یه دقیقه چشمت از رو اون ب داشته بشه میدونم چه کارت کنم
^مامان خودم هم همین قصد رو داشتم
÷حواست بهش باشه ها
^باشه ماما ن
_من میرم پیش پچه ها ببینم چه کار میکنن
÷مرسی پسرم
_خواهش میکنم مامان جان
^من بیام به نظرت ؟
_آره بیا تا با جنی حرف بزنی
^باشه بریم
................................
ویو بادا
*داشتم با جنی حرف میزدم که در اتاق زده شد
*جانم
_منم و انوو
*اوکی بیا تو
_باش
_سلام عزیزم بلندشو منو تو بریم تا این دوتا باهم حرف بزنن
*باشه بریم
*نگران نباش باشه؟(روبه جنی )
+باش
_بریم
*هوم
*حواستو جمع کن تا یکی دیگ نزدمت
^من بزرگترم
*چه ربطی داره
^چشم حواسم هست
^بشینم ؟
+آره بشین
...................................
ویو جیمین
معلوم بود ات خیلی نارحته پس بردمش تو اتاق انوو دستشو گرفتم اونم دنبالم میآمد
*کجا میری ؟
_بیا تا بفهمی
&رفتن تو اتاق انوو جیمین در بست ات و به در تکیه داد
*اولش تعجب کردم ولی خودم حفظ کردم که سوتی ندم
_خبدلم برات خیلی تنگ شده
*منم (بغل کردن)
_آخر این هفته تعطیلات تابستونه باید پیش خودم تا یک هفته پیشمی
*آخه
_آخه نداره میدونی که بهت آسیبی نمیزنم چرا ازم میترسی من دوست دارم
*منم دوست دارم ولی آخه
_قول میدم کاری نکنم که بترسی
*باش باهات میام
_خب حالا به خاطر قولی که بهت دادن باید بهم جایزه بدی
*چی
_بوس
*ها؟
_بوس
*باشه
&ات لبشوگذاشت رو لبه جیمین یک مک کوچولو زد رفتن پایین که جنی و انوو هم نشسته بودن
*چیزی شد چه تصمیمی گرفتین
^+نهگش میداریم
_به نظرم بهترین تصمیم رو گرفتین
÷منم قبول دارم
*درسته چیزی که الان بخوام بگم یه ذره چیب باشه ولی مبارکتون بشه امیدوارم سالم باشه وبه عمش بره
_+÷^(خنده)
^اتفاقا الان داشتم آروز میکردم به عمش نره
_از خدات هم باشه به زنم بره
^وبله دو کفتر عاشق پشت همن
*وههه(ادا دراوردن)
÷باشه حالا بسه بیاین غذا بخوریم
*^_+ چشم
................................
ویو بادا
قرار بود بریم بخوابیم
_بادا من دارم میرم
*باشه جیمینا
_حواست به خودت باشه
*توهم همینطور
_شبت بخیر میبینمت دوروز دیگ
*باشه شبت بخیر
*خب جنی بلند شو بریم بخوابیم
+باشه بریم
+*شب همگیبخیر
^شبت بخیر
÷شبت بخیر دخترم
*خب چیشد وقتی با انوو حرف زدی
+من انوو رو دوست دارم خودت میدونی
*میدونیولی اون چی
+گفت دوسم داره ولی قرار شد آروم آروم پیش بریم
*خوشحالم راستی من آخر هفته نیستم چهارشنبه جیمین میاد دنبالم میریم
+آها
^باشه حالا فعلا بیا بریم بخوابیم
*بریم
...............پرشزمانی دوروز بعد .............
_خب جمع کردی وسایلتو
÷سلام پسرم
_سلام مادر جان
÷اونوو این چه کاری بود کردی
^مامان تروخدا الان حالم بده
÷من باهاش مشکلی ندارم ولی حواست همش باید به جنی باشه یه دقیقه چشمت از رو اون ب داشته بشه میدونم چه کارت کنم
^مامان خودم هم همین قصد رو داشتم
÷حواست بهش باشه ها
^باشه ماما ن
_من میرم پیش پچه ها ببینم چه کار میکنن
÷مرسی پسرم
_خواهش میکنم مامان جان
^من بیام به نظرت ؟
_آره بیا تا با جنی حرف بزنی
^باشه بریم
................................
ویو بادا
*داشتم با جنی حرف میزدم که در اتاق زده شد
*جانم
_منم و انوو
*اوکی بیا تو
_باش
_سلام عزیزم بلندشو منو تو بریم تا این دوتا باهم حرف بزنن
*باشه بریم
*نگران نباش باشه؟(روبه جنی )
+باش
_بریم
*هوم
*حواستو جمع کن تا یکی دیگ نزدمت
^من بزرگترم
*چه ربطی داره
^چشم حواسم هست
^بشینم ؟
+آره بشین
...................................
ویو جیمین
معلوم بود ات خیلی نارحته پس بردمش تو اتاق انوو دستشو گرفتم اونم دنبالم میآمد
*کجا میری ؟
_بیا تا بفهمی
&رفتن تو اتاق انوو جیمین در بست ات و به در تکیه داد
*اولش تعجب کردم ولی خودم حفظ کردم که سوتی ندم
_خبدلم برات خیلی تنگ شده
*منم (بغل کردن)
_آخر این هفته تعطیلات تابستونه باید پیش خودم تا یک هفته پیشمی
*آخه
_آخه نداره میدونی که بهت آسیبی نمیزنم چرا ازم میترسی من دوست دارم
*منم دوست دارم ولی آخه
_قول میدم کاری نکنم که بترسی
*باش باهات میام
_خب حالا به خاطر قولی که بهت دادن باید بهم جایزه بدی
*چی
_بوس
*ها؟
_بوس
*باشه
&ات لبشوگذاشت رو لبه جیمین یک مک کوچولو زد رفتن پایین که جنی و انوو هم نشسته بودن
*چیزی شد چه تصمیمی گرفتین
^+نهگش میداریم
_به نظرم بهترین تصمیم رو گرفتین
÷منم قبول دارم
*درسته چیزی که الان بخوام بگم یه ذره چیب باشه ولی مبارکتون بشه امیدوارم سالم باشه وبه عمش بره
_+÷^(خنده)
^اتفاقا الان داشتم آروز میکردم به عمش نره
_از خدات هم باشه به زنم بره
^وبله دو کفتر عاشق پشت همن
*وههه(ادا دراوردن)
÷باشه حالا بسه بیاین غذا بخوریم
*^_+ چشم
................................
ویو بادا
قرار بود بریم بخوابیم
_بادا من دارم میرم
*باشه جیمینا
_حواست به خودت باشه
*توهم همینطور
_شبت بخیر میبینمت دوروز دیگ
*باشه شبت بخیر
*خب جنی بلند شو بریم بخوابیم
+باشه بریم
+*شب همگیبخیر
^شبت بخیر
÷شبت بخیر دخترم
*خب چیشد وقتی با انوو حرف زدی
+من انوو رو دوست دارم خودت میدونی
*میدونیولی اون چی
+گفت دوسم داره ولی قرار شد آروم آروم پیش بریم
*خوشحالم راستی من آخر هفته نیستم چهارشنبه جیمین میاد دنبالم میریم
+آها
^باشه حالا فعلا بیا بریم بخوابیم
*بریم
...............پرشزمانی دوروز بعد .............
_خب جمع کردی وسایلتو
۴.۴k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.