تک پارتی * جیمین * وقتی دخترتون .......
ادامهههههههههه
جیمین : دخترمون پریود شده :) الان به کمکت نیاز دارم ازم خجالت میکشه بیا خونه
یونا : باشه باشه الان خودمو میرسونم
* پرش به خونه *
زنگ زدم که جیمین درو باز کرد :
جیمین : سلام لیدی
یونا : سلام قربونت برم ( لباشو بوسیدم ) یوکی کو ؟
جیمین : حموم
یونا : اوکی
براش پد خریده بودم با جیمین رفتیم بالا تا اومد در اتاقش رو باز کنم به جیمین گفتم : بیبی نیا لطفا جیمین هم باشه ای گفت منم رفتو دیدم با حوله نشسته روی تختش داره آروم آروم گریه میکنه در زدم و رفتم تو
یوکی : بفرمایید
یونا : سلام عزیزم خوبی قشنگم ؟
یوکی : مامان من پریود شدم ( سرشو گذاشت روی زانو هاشو گریه کرد )
یونا : الهی من قربونت برم درد داری عشقم ؟
یوکی : ( کیوت و مظلوم ) اوهوم
یونا : الهی من فدات شم ( پیشونیش رو بوسیدم ) بیا عزیزم این پد رو بگیر برو بزار تا برات رو تختی جدید بزارم
لباساشو برداشت رفت توی حموم من تا بیاد رو تختیش رو براش گذاشتم اومد بیرون موهاش رو خشک کردم و اومدم :
یونا : چی دلت میخواد بخوری قشنگم ؟
یوکی : دلم آآییییییییی ..... دلم کیمباب میخواد
یونا : باشه عزیزم بیا رو پیش بابا تا برات درست کنم
اومدیم بیرون از اتاق لباسام رو عوض کردم رفتم دیدم یوکی نشسته بغله جیمین ...... جیمین هم هی بوسش میکنه و زیر دلش رو ماساژ میده و باهم فیلم میبینن و خوراکی میخورن
پایان :)
چطور بود نظر بدید ؟؟؟
جیمین : دخترمون پریود شده :) الان به کمکت نیاز دارم ازم خجالت میکشه بیا خونه
یونا : باشه باشه الان خودمو میرسونم
* پرش به خونه *
زنگ زدم که جیمین درو باز کرد :
جیمین : سلام لیدی
یونا : سلام قربونت برم ( لباشو بوسیدم ) یوکی کو ؟
جیمین : حموم
یونا : اوکی
براش پد خریده بودم با جیمین رفتیم بالا تا اومد در اتاقش رو باز کنم به جیمین گفتم : بیبی نیا لطفا جیمین هم باشه ای گفت منم رفتو دیدم با حوله نشسته روی تختش داره آروم آروم گریه میکنه در زدم و رفتم تو
یوکی : بفرمایید
یونا : سلام عزیزم خوبی قشنگم ؟
یوکی : مامان من پریود شدم ( سرشو گذاشت روی زانو هاشو گریه کرد )
یونا : الهی من قربونت برم درد داری عشقم ؟
یوکی : ( کیوت و مظلوم ) اوهوم
یونا : الهی من فدات شم ( پیشونیش رو بوسیدم ) بیا عزیزم این پد رو بگیر برو بزار تا برات رو تختی جدید بزارم
لباساشو برداشت رفت توی حموم من تا بیاد رو تختیش رو براش گذاشتم اومد بیرون موهاش رو خشک کردم و اومدم :
یونا : چی دلت میخواد بخوری قشنگم ؟
یوکی : دلم آآییییییییی ..... دلم کیمباب میخواد
یونا : باشه عزیزم بیا رو پیش بابا تا برات درست کنم
اومدیم بیرون از اتاق لباسام رو عوض کردم رفتم دیدم یوکی نشسته بغله جیمین ...... جیمین هم هی بوسش میکنه و زیر دلش رو ماساژ میده و باهم فیلم میبینن و خوراکی میخورن
پایان :)
چطور بود نظر بدید ؟؟؟
۱۶.۹k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.