بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ - ای اهل ایمان! به خدا و رسول و امانت هایتان خیانت نکنید! و شما خود می دانید که چه می گویم!(سوره انفال آیه 27)
خیانت به خدا آن است که او را به زبان، یگانه تکیه گاه و قدرت مطلق می انگارند اما در عمل تکیه گاههای دیگری چون پول و قدرت و نفوذ را بنده اند. خیانت به رسولی که خود مظهر نور خِرَد است، آن است که شهادت به حقانیتش می دهند اما عملاً تعالیم رهایی بخش اش را به هیچ می گیرند و هر دم به راه توهّم و وسوسه های نفسانی می روند. و خیانت در امانات آن است که تمامی استعدادها و قابلیت های خداداده شان را در راه دستیابی به بی ارزش ترین چیزها هدر می دهند. اگر به مجموعه این خیانت ها خوب بنگری، خواهی دید که آنها جز خیانت به خودیت خود نیست. و دقت کن، که خطاب آیه به کافران نیست، بلکه به مؤمنان است! به کسانی است که اظهار ایمان می کنند! کسانی که تبلیغ عدالت می کنند اما عمل شان بر خلاف آن است. حرف از فقر زدایی می زنند اما در عمل گسترش دهنده فقر اند. خدا را به یگانگی می خوانند اما در عمل به غیر او تکیه دارند. رسول را رحمة للعالمین می نامند اما به جور و ستم رفتار می نمایند. توانمندی های خداداده شان را می شناسند اما آنها را نه در راه سلوک الی الله، که در مسیر به چنگ آوردن قدرت و مادیت بیشتر بکار می برند. ای دوست، یک سالک حق هرگز به خدای بخشنده و مهربان، و به رسول مهر و رحمت، و به امانات نیک الهی اش خیانت نمی ورزد.
فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ - بکشید نفس تان را! که این برایتان خیر است!(سوره بقره بخشی از آیه 54)
این کشتن به معنای خودکشی یا دیگر کشی نیست. به معنای من کشی است! اگر خواهان وصل به خود متعال هستی، این ذهنِ من ساز باید فنا شود. قربانی شود. باید فعل من و قول من و خواست من، همراه با تمامی من های جعلی به آستان حقیقت ذبح گردد. این منِ نفسانی مخرّب است، بازدارنده از رشد است، ریشه همه رنج ها و آلودگی ها و حماقت هاست. محو این من، اصل کار و جوهره سلوک است. همان جهادعظیم است. وقتی این من فنا شد، تازه زندگی آغاز می شود، و حیات طیّبه نمودار می گردد. پیش از آن فقط تاریکی بوده است، توهّم دانایی بوده است، دست و پا زدن در مرداب خواهش ها و آرزوها بوده است. فَاقتُلُوا اَنفُسَکُم، به زندگی حقیقی و حقیقت زندگی اشاره دارد. آن کلید فتح حیات و دعوت به آن است. اینجا سخن از مرگ و تبلیغ خشونت نیست، بالعکس، ارائه راهکاری برای زدودن مرگ و تاریکی از بهشتِ وجود است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ - ای اهل ایمان! به خدا و رسول و امانت هایتان خیانت نکنید! و شما خود می دانید که چه می گویم!(سوره انفال آیه 27)
خیانت به خدا آن است که او را به زبان، یگانه تکیه گاه و قدرت مطلق می انگارند اما در عمل تکیه گاههای دیگری چون پول و قدرت و نفوذ را بنده اند. خیانت به رسولی که خود مظهر نور خِرَد است، آن است که شهادت به حقانیتش می دهند اما عملاً تعالیم رهایی بخش اش را به هیچ می گیرند و هر دم به راه توهّم و وسوسه های نفسانی می روند. و خیانت در امانات آن است که تمامی استعدادها و قابلیت های خداداده شان را در راه دستیابی به بی ارزش ترین چیزها هدر می دهند. اگر به مجموعه این خیانت ها خوب بنگری، خواهی دید که آنها جز خیانت به خودیت خود نیست. و دقت کن، که خطاب آیه به کافران نیست، بلکه به مؤمنان است! به کسانی است که اظهار ایمان می کنند! کسانی که تبلیغ عدالت می کنند اما عمل شان بر خلاف آن است. حرف از فقر زدایی می زنند اما در عمل گسترش دهنده فقر اند. خدا را به یگانگی می خوانند اما در عمل به غیر او تکیه دارند. رسول را رحمة للعالمین می نامند اما به جور و ستم رفتار می نمایند. توانمندی های خداداده شان را می شناسند اما آنها را نه در راه سلوک الی الله، که در مسیر به چنگ آوردن قدرت و مادیت بیشتر بکار می برند. ای دوست، یک سالک حق هرگز به خدای بخشنده و مهربان، و به رسول مهر و رحمت، و به امانات نیک الهی اش خیانت نمی ورزد.
فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ - بکشید نفس تان را! که این برایتان خیر است!(سوره بقره بخشی از آیه 54)
این کشتن به معنای خودکشی یا دیگر کشی نیست. به معنای من کشی است! اگر خواهان وصل به خود متعال هستی، این ذهنِ من ساز باید فنا شود. قربانی شود. باید فعل من و قول من و خواست من، همراه با تمامی من های جعلی به آستان حقیقت ذبح گردد. این منِ نفسانی مخرّب است، بازدارنده از رشد است، ریشه همه رنج ها و آلودگی ها و حماقت هاست. محو این من، اصل کار و جوهره سلوک است. همان جهادعظیم است. وقتی این من فنا شد، تازه زندگی آغاز می شود، و حیات طیّبه نمودار می گردد. پیش از آن فقط تاریکی بوده است، توهّم دانایی بوده است، دست و پا زدن در مرداب خواهش ها و آرزوها بوده است. فَاقتُلُوا اَنفُسَکُم، به زندگی حقیقی و حقیقت زندگی اشاره دارد. آن کلید فتح حیات و دعوت به آن است. اینجا سخن از مرگ و تبلیغ خشونت نیست، بالعکس، ارائه راهکاری برای زدودن مرگ و تاریکی از بهشتِ وجود است.
۳۴۳
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.