P:4
P:4
یونگی: رفتم ت اتاق ات دیدم مث گربع ها خواب بود رفتم پیشش اروم خوابیدم
صبح: با صدای یکی از خواب بیدار شدم
یونگی: پاشو مدرست دیر میشع
ات: بابا یکم دیگ لطفا
یونگی: هیششش حرف نباشع زود باش از اتاق رفت بیرون حرص بیدار شدم و رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام دادم و رفتم فرم مدرسم رو پوشیدم و موهامو شونع کردم و کیفمو برداشتم و رفتم پایین
ات: صبح بخیر
یونگی: صبح بخیر
رفتم روی میز نشستم ک شروع ب خوردم شدم
یونگی: زیر چشمی ب ات نگاه میکردم خیلی خوشگل شدع بود ی ادم چق میتونع خوشگل باشع چشمای ابی موهای زرد لبای قرمز بفکی مژه های بلند چشمای گربه ای بدن خوش فرمش
یونگی: ات
ات: بله!
یونگی: بیا اینجا بشین(اشراه ب پاش)
ات: چرا
یونگی: محکم ب میز کوبیدم: گفتم بیا اینجا(حرصی) پا شدم رفتم روی پاهاش نشستم
یونگی: حالا بخور
ات: صبحانمو خوردم ک پا شدم
یونگی: پاشو برسونمت
رفتم سوار ماشینش شدم و چند مین بعد رسیدیم
یونگی: فهمیدی؟ حالا دوباره تکرار کن
ات: پوففف نباید با هیچ پسری حرف بزنم
یونگی: خببب
ات: درسامو خوب بخونم باید 20 بگیرم با کسی دعوا نکنم و زیاد با معلم گرم نگیرم هر پسری باهام رف زد بیام ب ت بگم قلدری نکنم فش ندم
یونگی: افرین دختر خوب حالا میتونی بری
رفتم لپ نرمشو بوسیدم
ات: خدافظ(ذوق)
یونگی: خدافظ(لبخند)
از ماشین پیاده شدم وارد مدرسع شدم خیلی بزرگ بود رفتم سمت اتاق مدیر ک ب ی پسری خوردم
کای: هی هواست....اوووو جدیدی اره
ات: معذرت میخوام اره تازع ب این مدرسع اومدم
کای: باید جبران کنی کوچولو(پوزخند)
ات: چی میگی چ جبرانی
کای: انگار نمیدونی ک من کیم نه؟
ات: نه مثلا کدوم خری
کای: درس حرف بزن من قلدر مدرسم
ات: هه برا خودت قلدری کن ن من از جفتش رد شدم و رفتم پشت سرم داد زد
کای: میبینم حالا
رفتم دفتر مدیر
مدیر: بیا
رفتم تو
مدیر: بههه دختر مین سلام
ات: سلام....میخواستم بپرسم کلاسم کجاس؟
مدیر: اها الان صدای کای میکنم
ات توی ذهنش: کای کیع دیگ
ی پسری اومد تو این ...همون پوفففف
مدیر: کلاس ات رو نشون بدع
کای: انگار همکلاسیم
رفتم بیرون ک اومد پشت سرم
ات: پوفففف پسره نچسب
کای: شنیدم
ات: گفتم بشنوی
کای: خیلی با مزه ای(خنده)
خب این کلاستع و اینم میز منع
ات: خو ب من چ رفتم روی یکی از میزا نشستم ک چند مین بعد معلم اومد ک این پسره ک فک کنم اسمش کای بود اومد پیشم
ات: چیکار میکنی گمشو اون ور(زیر لبی)
کای: من از این ب بد اینجا میشینم(زیر لبی)
اهم اقای معلم میشع من پیش ات بشینم
معلم: بله مشکلی نیس
ات: چی میگی تو
کای: چیع پیش دوس دخترم نشستم مگ بدع
ات: چییی برو بابا(زیر لبی)
دیگ چیزی نگفتیم تا زنگ خورد
شرطا
لایک:۵
یونگی: رفتم ت اتاق ات دیدم مث گربع ها خواب بود رفتم پیشش اروم خوابیدم
صبح: با صدای یکی از خواب بیدار شدم
یونگی: پاشو مدرست دیر میشع
ات: بابا یکم دیگ لطفا
یونگی: هیششش حرف نباشع زود باش از اتاق رفت بیرون حرص بیدار شدم و رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام دادم و رفتم فرم مدرسم رو پوشیدم و موهامو شونع کردم و کیفمو برداشتم و رفتم پایین
ات: صبح بخیر
یونگی: صبح بخیر
رفتم روی میز نشستم ک شروع ب خوردم شدم
یونگی: زیر چشمی ب ات نگاه میکردم خیلی خوشگل شدع بود ی ادم چق میتونع خوشگل باشع چشمای ابی موهای زرد لبای قرمز بفکی مژه های بلند چشمای گربه ای بدن خوش فرمش
یونگی: ات
ات: بله!
یونگی: بیا اینجا بشین(اشراه ب پاش)
ات: چرا
یونگی: محکم ب میز کوبیدم: گفتم بیا اینجا(حرصی) پا شدم رفتم روی پاهاش نشستم
یونگی: حالا بخور
ات: صبحانمو خوردم ک پا شدم
یونگی: پاشو برسونمت
رفتم سوار ماشینش شدم و چند مین بعد رسیدیم
یونگی: فهمیدی؟ حالا دوباره تکرار کن
ات: پوففف نباید با هیچ پسری حرف بزنم
یونگی: خببب
ات: درسامو خوب بخونم باید 20 بگیرم با کسی دعوا نکنم و زیاد با معلم گرم نگیرم هر پسری باهام رف زد بیام ب ت بگم قلدری نکنم فش ندم
یونگی: افرین دختر خوب حالا میتونی بری
رفتم لپ نرمشو بوسیدم
ات: خدافظ(ذوق)
یونگی: خدافظ(لبخند)
از ماشین پیاده شدم وارد مدرسع شدم خیلی بزرگ بود رفتم سمت اتاق مدیر ک ب ی پسری خوردم
کای: هی هواست....اوووو جدیدی اره
ات: معذرت میخوام اره تازع ب این مدرسع اومدم
کای: باید جبران کنی کوچولو(پوزخند)
ات: چی میگی چ جبرانی
کای: انگار نمیدونی ک من کیم نه؟
ات: نه مثلا کدوم خری
کای: درس حرف بزن من قلدر مدرسم
ات: هه برا خودت قلدری کن ن من از جفتش رد شدم و رفتم پشت سرم داد زد
کای: میبینم حالا
رفتم دفتر مدیر
مدیر: بیا
رفتم تو
مدیر: بههه دختر مین سلام
ات: سلام....میخواستم بپرسم کلاسم کجاس؟
مدیر: اها الان صدای کای میکنم
ات توی ذهنش: کای کیع دیگ
ی پسری اومد تو این ...همون پوفففف
مدیر: کلاس ات رو نشون بدع
کای: انگار همکلاسیم
رفتم بیرون ک اومد پشت سرم
ات: پوفففف پسره نچسب
کای: شنیدم
ات: گفتم بشنوی
کای: خیلی با مزه ای(خنده)
خب این کلاستع و اینم میز منع
ات: خو ب من چ رفتم روی یکی از میزا نشستم ک چند مین بعد معلم اومد ک این پسره ک فک کنم اسمش کای بود اومد پیشم
ات: چیکار میکنی گمشو اون ور(زیر لبی)
کای: من از این ب بد اینجا میشینم(زیر لبی)
اهم اقای معلم میشع من پیش ات بشینم
معلم: بله مشکلی نیس
ات: چی میگی تو
کای: چیع پیش دوس دخترم نشستم مگ بدع
ات: چییی برو بابا(زیر لبی)
دیگ چیزی نگفتیم تا زنگ خورد
شرطا
لایک:۵
۵۵.۷k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.