دارلینگ من!
پـارتـ⁵
"صبح روز بعد"
ویو ته
چشمامو که باز کردم روی تخت توی خونه جئون خوابیده بود اخرین چیزی که یادمه اینکه مجبورم کرد براش س**اک بزنم خواستم از روی تخت بلند بشم که دلم به شدت درد گرفت و روی زمین افتادم که یهو جئون اومد تو
+تو چیکار کردی با من "به خودش پیچید"
- فکرشو میکردم بعد دیشب دلت اینطوری درد بگیره کیم
+تو به من تجاوز کردی "عصبی"
-ولی انگار تو که خوشحال تر بودی "سرد"
+تو دوباره از من استفاده کردی و مستم کردی بخاطر اینکه یه وقت بدنت خشک نشه جئون عوضی"عصبی"
- اوه دارلینگ من ازت استفاده نمیکنم
+من برده جنسی نیستم که هر موقع دلت خواست مستش کنیم بعد بکنیش من ادمم یه ادم ما از هم جدا شدیم "داد"
- خب بگو ببینم دلیلش چیه"بلندش کرد و سفت به دیوار چسبوندش"
+جئون نکن بدنم درد میکنه "درد"
-اینقدر اینطوری نگاه میدارم که پشیمون بشی "عصبی"
+اییییییییی دلم ولم کن جئون"درد"
-میخوای چیکار کنی من ولت نمیکنم "عصبی-عربده"
+تو اونشب با یه دختر دیگه داشتی س*ک*س میکردی دقیقا شبی که بهم گفتی دوستم داری انتظار داری ببخشمت برو اونور "گریه"
-هیس گریه نکن دارلینگ کوچولوی من "بغلش کرد"
+ولم کن من میرم "از بغلش بیرون اومد"
-اوکی راحت باش ولی اون شبی که بهت اعتراف کردم بعدش تا صبح سرکار بودن پس شاید پسر خالمو دیدی "سرد"
+ولش کن مهم نیست "نفس نفس"
-چت شد
+جونگکوک بیا کمکم دارم از دلدرد میمیرم "نفس نفس"
جونگکوک سریع اومد سمت و براید بغلم کرد و پتو رو دورم پیچید و بردم تو حال و روی کاناپه نشوندم
+تکونم نده دلم درد میکنه "بغض"
- دیشب خودت هیجان میخواستی نه من "پوزخند"
این داستان ادامه دارد.......
"صبح روز بعد"
ویو ته
چشمامو که باز کردم روی تخت توی خونه جئون خوابیده بود اخرین چیزی که یادمه اینکه مجبورم کرد براش س**اک بزنم خواستم از روی تخت بلند بشم که دلم به شدت درد گرفت و روی زمین افتادم که یهو جئون اومد تو
+تو چیکار کردی با من "به خودش پیچید"
- فکرشو میکردم بعد دیشب دلت اینطوری درد بگیره کیم
+تو به من تجاوز کردی "عصبی"
-ولی انگار تو که خوشحال تر بودی "سرد"
+تو دوباره از من استفاده کردی و مستم کردی بخاطر اینکه یه وقت بدنت خشک نشه جئون عوضی"عصبی"
- اوه دارلینگ من ازت استفاده نمیکنم
+من برده جنسی نیستم که هر موقع دلت خواست مستش کنیم بعد بکنیش من ادمم یه ادم ما از هم جدا شدیم "داد"
- خب بگو ببینم دلیلش چیه"بلندش کرد و سفت به دیوار چسبوندش"
+جئون نکن بدنم درد میکنه "درد"
-اینقدر اینطوری نگاه میدارم که پشیمون بشی "عصبی"
+اییییییییی دلم ولم کن جئون"درد"
-میخوای چیکار کنی من ولت نمیکنم "عصبی-عربده"
+تو اونشب با یه دختر دیگه داشتی س*ک*س میکردی دقیقا شبی که بهم گفتی دوستم داری انتظار داری ببخشمت برو اونور "گریه"
-هیس گریه نکن دارلینگ کوچولوی من "بغلش کرد"
+ولم کن من میرم "از بغلش بیرون اومد"
-اوکی راحت باش ولی اون شبی که بهت اعتراف کردم بعدش تا صبح سرکار بودن پس شاید پسر خالمو دیدی "سرد"
+ولش کن مهم نیست "نفس نفس"
-چت شد
+جونگکوک بیا کمکم دارم از دلدرد میمیرم "نفس نفس"
جونگکوک سریع اومد سمت و براید بغلم کرد و پتو رو دورم پیچید و بردم تو حال و روی کاناپه نشوندم
+تکونم نده دلم درد میکنه "بغض"
- دیشب خودت هیجان میخواستی نه من "پوزخند"
این داستان ادامه دارد.......
۳.۴k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.