در ادامه ایه 33 سوره نور
در ادامه ایه 33 سوره نور
وآتوهم من مال الله الذی آتاکم
و از ثروتی که خداوند به شما داده به آنها بدهید!
تاکید مجدد بر توحید و تکرار فقط خدا را در همه امور زندگی و بخصوص در پول و ثروت مشاهده می کنیم. اگر به بیشتر مردم دقت کنید می گویند پول من، ماشین من، خانه من و در حالی که خداوند می گوید (مال الله) یعنی ثروت خداوند. افراد یکتاپرست دارایی های خودشان را از خدا می دانند و می دانند خداوند بود که آنها را ثروتمند ساخته است.اگر از آنها بپرسی دارایی هایت را چگونه بدست آوردی پاسخ می دهند که خداوند به آنها ثروت داده است. یا این ماشین را خدا به آنها داده است و... یعنی نتیجه کار و تلاش خود را از خدا می دانند.
( رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت)
* نکته دیگر آیه به ما تذکر می دهد که اگر پول و ثروت از راه صحیح به دست آید می شود (مال الله) چه بسا پول های بسیاری که از راه ناپاکی به دست آمده باشد و شیطان در آن پول شریک شده باشد!
* و خداوند نگفت که همه دارایی خودت را ببخش و فرمود (من) یعنی بخشی از آن را. به این مثال دقت کنید: پدری به یکی از فرزندانش پول تو جیبی میدهد و بعد از چند روزی از او می خواهد که بخشی از داشه های خودش را به خواهر و یا برادرانش بدهد و پدر به فرزند می گوید از آنچه به تو دادم به دیگران ببخش.
یک مثال دیگر..
مردم در طول سال به شهرداری عوارض پرداخت می کنند و بعد از شهردار می خواهند با همان ثروتی که از مردم گرفته است خدمات دهد. در واقع اگر مردم ساخت وساز نمی کردند و پول به شهرداری نمی دادند که آن ارگان هم قدرتی نداشت!
مثال دیگر..
مردم به اشکال مختلف از داراییها که دارند به حکومت پرداخت می کنند یعنی پول و ثروت و زمین و ارث و نفت و... در نهایت از دولت می خواهند از همان ثروتهای خودشان به آنها کمک کند . این حکومت نیست که پول دار باشد و این مردم هستند که دارایی هایشان در اختیار دولت است.
نتیجه: خداوند هم این نکته را می گوید که آنچه از ثروت در اختیار دارید متعلق به من هست و نه همه آنرا و قسمتی از آن را بخشش کن!
نتیجه دوم: اگر مردم این حقیقت را از خدا پذیرفتند بعد ببینیم که فرزند هم از پدرش این صحبت را قبول میکند و بعد ببینیم که شهردار هم خودش را مالک نمیداند و بعد ببینیم که حکومت هم صاحب دارایی های مردم نیست.
نتیجه سوم: اگر مردم از ثروت های خدایی که دارند بخشش کردند بعدا ببینیم که فرزند خانواده هم به اطرافیان خود کمک میکند و ببینیم که شهردار هم با ثروت های کلانش بجای تاسیس بانک و هدر دادن دارایی ها مشغول خدمت به مردم شده و ببینیم که حکومت هم از این همه ثروت چیزی اضاف می اورد که خرج مردم کند.
وآتوهم من مال الله الذی آتاکم
و از ثروتی که خداوند به شما داده به آنها بدهید!
تاکید مجدد بر توحید و تکرار فقط خدا را در همه امور زندگی و بخصوص در پول و ثروت مشاهده می کنیم. اگر به بیشتر مردم دقت کنید می گویند پول من، ماشین من، خانه من و در حالی که خداوند می گوید (مال الله) یعنی ثروت خداوند. افراد یکتاپرست دارایی های خودشان را از خدا می دانند و می دانند خداوند بود که آنها را ثروتمند ساخته است.اگر از آنها بپرسی دارایی هایت را چگونه بدست آوردی پاسخ می دهند که خداوند به آنها ثروت داده است. یا این ماشین را خدا به آنها داده است و... یعنی نتیجه کار و تلاش خود را از خدا می دانند.
( رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت)
* نکته دیگر آیه به ما تذکر می دهد که اگر پول و ثروت از راه صحیح به دست آید می شود (مال الله) چه بسا پول های بسیاری که از راه ناپاکی به دست آمده باشد و شیطان در آن پول شریک شده باشد!
* و خداوند نگفت که همه دارایی خودت را ببخش و فرمود (من) یعنی بخشی از آن را. به این مثال دقت کنید: پدری به یکی از فرزندانش پول تو جیبی میدهد و بعد از چند روزی از او می خواهد که بخشی از داشه های خودش را به خواهر و یا برادرانش بدهد و پدر به فرزند می گوید از آنچه به تو دادم به دیگران ببخش.
یک مثال دیگر..
مردم در طول سال به شهرداری عوارض پرداخت می کنند و بعد از شهردار می خواهند با همان ثروتی که از مردم گرفته است خدمات دهد. در واقع اگر مردم ساخت وساز نمی کردند و پول به شهرداری نمی دادند که آن ارگان هم قدرتی نداشت!
مثال دیگر..
مردم به اشکال مختلف از داراییها که دارند به حکومت پرداخت می کنند یعنی پول و ثروت و زمین و ارث و نفت و... در نهایت از دولت می خواهند از همان ثروتهای خودشان به آنها کمک کند . این حکومت نیست که پول دار باشد و این مردم هستند که دارایی هایشان در اختیار دولت است.
نتیجه: خداوند هم این نکته را می گوید که آنچه از ثروت در اختیار دارید متعلق به من هست و نه همه آنرا و قسمتی از آن را بخشش کن!
نتیجه دوم: اگر مردم این حقیقت را از خدا پذیرفتند بعد ببینیم که فرزند هم از پدرش این صحبت را قبول میکند و بعد ببینیم که شهردار هم خودش را مالک نمیداند و بعد ببینیم که حکومت هم صاحب دارایی های مردم نیست.
نتیجه سوم: اگر مردم از ثروت های خدایی که دارند بخشش کردند بعدا ببینیم که فرزند خانواده هم به اطرافیان خود کمک میکند و ببینیم که شهردار هم با ثروت های کلانش بجای تاسیس بانک و هدر دادن دارایی ها مشغول خدمت به مردم شده و ببینیم که حکومت هم از این همه ثروت چیزی اضاف می اورد که خرج مردم کند.
۴.۵k
۲۷ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.