ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
part 15
ویو ا.ت
بعد تموم کردن صبحونم رفتم روی کاناپه نشستم و تلویزیون رو روشن کردم بعد دنبال کانال مورد نظر کشتم که درامای مورد علاقم رو داشت نشستم و نگاه کردم
2 ساعت بعد
درامام تموم شد و به ساعت نگاه کردم ساعت 12 بود تصمیم گرفتم برای خودم دوکبوکی درست کنم و بعد بعد آب و ادوبه هاش که ریخنم داخل ماکروی گذاشتم که بعد 5 مین اماده شد و رفتم روی میز آشپز خونه نشستم و شروع کردم به خوردن.
بعدا تموم شدن غذام ظرفا رو شستم و بعد شستن تصمیم گرفتم که برم خرید هارو بچینم رفتم به سمت اتاق لباسام و اول از لباس مجلسی هارو چیدم و بعد اون کراپ هامو چیدم بعد رفتم سراغ تیشرتام بعد از چیدن تیشرت ها رفتم سراغ شلوار ها و شرتک ها و شلوار ها بعد از اونا رفتم سراغ لباس راحتی این کارم حدودا 2 ساعت زمان برد بعد از 5 مین استراحت کردن رفتم کفشا دمپایی های راحتی و کفش ها ورزشی و کراکس و کفش مجلسی و اسپرت رو جدا کردم بعد دوباره 5 مین استراحت سراغ لوازم آرایشی ها رفتم لوازم ارایشی هارو چیدم و رفتم سراغ کمد مراقب پوستی اون هارو هم چیدم
رفتم وسایل که برای پریودی استفاده میکردم رو جدا کردن و بعد رفتیم سراغ قسمت مورد علاقه ی من یعنی چیدن اکسسوری و چیدن کیف ها اونها رو هم چیدم این کار هاهم حدودا 1 ساعت و نیم زمان برد میخواستم استراحت کنم که گوشیم زنگ خورد میا بود راستش با میا زیاد صمیمی نیستم چون خیلی به پسرا نزدیک میشه حدودا 5 سالی میشه که میشناسمش که بعد از یک سال آشنایی 3 سال رفتم امریکا و الان یک سالی میشه برگشته
علامت میا »
»سلام ا.ت جونم
-سلام میا چطوری
»مرسی ممنون
-کاری داشتی
»او راستی میگم میای بریم بیرون آخه کم کم تعطیلات داره تموم میشه
_اوو اره چرا نریم دس من یک ساعت دیگه نیام دنبالت
»اوکی پس فعلا
بعد از حرف زدن رفتم یک لباس ست آبی و سفید پوشیدم یک آرایش لایت کردم چون از آرایش غلیظ متنفرم و بعد مو هامو با یک کیلیپس ستاره ای مو هامو جمع کردم و رفتم سمت کمد اکسسوری دو تا انگشتر پ یک گردنبد پروانه ی و و گوشواره کار زیبا کردن بعد انتخاب کفش رسیدم که یک صندل سیاه که با کیف سیاهم ست رو پوشیدم و رفتم پایین سوئیج ماشین رو برداشتم و با رفتم سمت ماشین سوارش شدم که یاد رفت که به نامجون اطلاع بدم پس از کیفم گوشیم رو برداشتم و به نامجون زنگ زدم
ویو نامجون
........
part 15
ویو ا.ت
بعد تموم کردن صبحونم رفتم روی کاناپه نشستم و تلویزیون رو روشن کردم بعد دنبال کانال مورد نظر کشتم که درامای مورد علاقم رو داشت نشستم و نگاه کردم
2 ساعت بعد
درامام تموم شد و به ساعت نگاه کردم ساعت 12 بود تصمیم گرفتم برای خودم دوکبوکی درست کنم و بعد بعد آب و ادوبه هاش که ریخنم داخل ماکروی گذاشتم که بعد 5 مین اماده شد و رفتم روی میز آشپز خونه نشستم و شروع کردم به خوردن.
بعدا تموم شدن غذام ظرفا رو شستم و بعد شستن تصمیم گرفتم که برم خرید هارو بچینم رفتم به سمت اتاق لباسام و اول از لباس مجلسی هارو چیدم و بعد اون کراپ هامو چیدم بعد رفتم سراغ تیشرتام بعد از چیدن تیشرت ها رفتم سراغ شلوار ها و شرتک ها و شلوار ها بعد از اونا رفتم سراغ لباس راحتی این کارم حدودا 2 ساعت زمان برد بعد از 5 مین استراحت کردن رفتم کفشا دمپایی های راحتی و کفش ها ورزشی و کراکس و کفش مجلسی و اسپرت رو جدا کردم بعد دوباره 5 مین استراحت سراغ لوازم آرایشی ها رفتم لوازم ارایشی هارو چیدم و رفتم سراغ کمد مراقب پوستی اون هارو هم چیدم
رفتم وسایل که برای پریودی استفاده میکردم رو جدا کردن و بعد رفتیم سراغ قسمت مورد علاقه ی من یعنی چیدن اکسسوری و چیدن کیف ها اونها رو هم چیدم این کار هاهم حدودا 1 ساعت و نیم زمان برد میخواستم استراحت کنم که گوشیم زنگ خورد میا بود راستش با میا زیاد صمیمی نیستم چون خیلی به پسرا نزدیک میشه حدودا 5 سالی میشه که میشناسمش که بعد از یک سال آشنایی 3 سال رفتم امریکا و الان یک سالی میشه برگشته
علامت میا »
»سلام ا.ت جونم
-سلام میا چطوری
»مرسی ممنون
-کاری داشتی
»او راستی میگم میای بریم بیرون آخه کم کم تعطیلات داره تموم میشه
_اوو اره چرا نریم دس من یک ساعت دیگه نیام دنبالت
»اوکی پس فعلا
بعد از حرف زدن رفتم یک لباس ست آبی و سفید پوشیدم یک آرایش لایت کردم چون از آرایش غلیظ متنفرم و بعد مو هامو با یک کیلیپس ستاره ای مو هامو جمع کردم و رفتم سمت کمد اکسسوری دو تا انگشتر پ یک گردنبد پروانه ی و و گوشواره کار زیبا کردن بعد انتخاب کفش رسیدم که یک صندل سیاه که با کیف سیاهم ست رو پوشیدم و رفتم پایین سوئیج ماشین رو برداشتم و با رفتم سمت ماشین سوارش شدم که یاد رفت که به نامجون اطلاع بدم پس از کیفم گوشیم رو برداشتم و به نامجون زنگ زدم
ویو نامجون
........
۳.۳k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.