A paradise of memorypart
part ¹⁵
و بقیه ی وسایل مورد نیازو اوردم به دستش بتادین زدم و بعد دورش باند پیچیدم فرستادمش بره تو اتاقش تا برم پیشش
رفتم توغ اتاقش
جیمین: دیدی راست گفتم
دستمو گذاشتم رو قلبش هنوزم حالش خوب نبود
یونگی: چرا وقتی انقدر از خون میترسی براچی این کارو کردی
جیمین: چون از جون خودم فراتر دوست دارم در حدی که قروقت بهت فکر میکنم از خجالت اب میشم من.....
یونگی: میدونی تو هنوزم همین ادمی من از زندگیم بیرونت کردم نقش بازی نکن من یه عوضیم که کاری با هیچی و هیچ کس ندارم پس برو قلبتو بخاطر من به خطر ننداز
با عصبانیت رفت بیرون
جیمین: ازت متنفرم مین یونگیی " داد "
خودمو ولو کردم رو تختش هنوزم رایحش روش بود هه مگه میشه ازت متنفر باشم پارک من نمیخوام با بی توجهی هایی که از جانب من به تو میشه ازم متنفر بشی
بلند شدم در اتاقو قفل کردم و رفتم تو اتاق خودم رفتم حموم موهامو بستم یه استایل ساده که شمال یه تیشرت و شلوار کارکو میشد پوشیدم و گفشامو پا کردم و رفتم بیرون از خونه همه نگام میکردن تا اینکه یک عالم خبر نگار ریختن جلوم
خبرنگار ۱: شما جناب مین چطور زنده اید
یونگی: به تو جه خداحافظ
همشون دنبالم میومدن تا اینکه رسیدیم به یه کوچه ی باریک و خلوت و البته خفناک
یونگی: میدونی من بخاطر کشتن رئیس جمهور امریکا به ۳ سالزندان محکوم شدم و همه ی زندانیا ازم میترسیدن چون اونا نتونستن اونو بکشن و اانم میتونم شما رو بکشم نه بادیگار دارین نه تفنگ راحت ترم هست کشتنتون ولی حال ندارم بکشمتون
سریع ازشون فرار کردم تا خوردم به یکی جیمین بود گرفتمش کشوندمش تویه کوچه و کلاوو گذاشتم رو سرشو و بوسیدمش خبرنگارا رفتن
جیمین: چته تو واسه چی.....
یونگی: هیس بابا من از خونه اومدم بیرون اینا افتادن دنبالم
جیمین: چرا ازم بدت میاد
یونگی: من ازت بدم نمیاد اتفاقا من بیشتر از تو دوست دارم ولی نمیخوام با کذرام ازم متنفر بشی
ازش دور شدم و رفتم خونه رفتم در اتاقشو دوباره باز کردم که با خودش مواجه شدم
جیمین: من همیشه میتونم بیام اینجا و من قرار نیست ازت متنفر بشم یونگی
رفتم روش نیمه زدم و بوسیدمش طعم لباس دیونه کنندست نمیشه ازش دل بکنی
۴ مین بعد
جیمین: ولم کن بستته دیگه
شروع به گذاشتن کیس مارک کردم نمیشد اون دیوونم کرده بود
جیمین: عههه درد داره ولم کن
یونگی: چهار سال نبودم دل تنگ نشدی
جیمین: زیاد شدم ولی تو خیلی زود داری پیش میری
یونگی:
و بقیه ی وسایل مورد نیازو اوردم به دستش بتادین زدم و بعد دورش باند پیچیدم فرستادمش بره تو اتاقش تا برم پیشش
رفتم توغ اتاقش
جیمین: دیدی راست گفتم
دستمو گذاشتم رو قلبش هنوزم حالش خوب نبود
یونگی: چرا وقتی انقدر از خون میترسی براچی این کارو کردی
جیمین: چون از جون خودم فراتر دوست دارم در حدی که قروقت بهت فکر میکنم از خجالت اب میشم من.....
یونگی: میدونی تو هنوزم همین ادمی من از زندگیم بیرونت کردم نقش بازی نکن من یه عوضیم که کاری با هیچی و هیچ کس ندارم پس برو قلبتو بخاطر من به خطر ننداز
با عصبانیت رفت بیرون
جیمین: ازت متنفرم مین یونگیی " داد "
خودمو ولو کردم رو تختش هنوزم رایحش روش بود هه مگه میشه ازت متنفر باشم پارک من نمیخوام با بی توجهی هایی که از جانب من به تو میشه ازم متنفر بشی
بلند شدم در اتاقو قفل کردم و رفتم تو اتاق خودم رفتم حموم موهامو بستم یه استایل ساده که شمال یه تیشرت و شلوار کارکو میشد پوشیدم و گفشامو پا کردم و رفتم بیرون از خونه همه نگام میکردن تا اینکه یک عالم خبر نگار ریختن جلوم
خبرنگار ۱: شما جناب مین چطور زنده اید
یونگی: به تو جه خداحافظ
همشون دنبالم میومدن تا اینکه رسیدیم به یه کوچه ی باریک و خلوت و البته خفناک
یونگی: میدونی من بخاطر کشتن رئیس جمهور امریکا به ۳ سالزندان محکوم شدم و همه ی زندانیا ازم میترسیدن چون اونا نتونستن اونو بکشن و اانم میتونم شما رو بکشم نه بادیگار دارین نه تفنگ راحت ترم هست کشتنتون ولی حال ندارم بکشمتون
سریع ازشون فرار کردم تا خوردم به یکی جیمین بود گرفتمش کشوندمش تویه کوچه و کلاوو گذاشتم رو سرشو و بوسیدمش خبرنگارا رفتن
جیمین: چته تو واسه چی.....
یونگی: هیس بابا من از خونه اومدم بیرون اینا افتادن دنبالم
جیمین: چرا ازم بدت میاد
یونگی: من ازت بدم نمیاد اتفاقا من بیشتر از تو دوست دارم ولی نمیخوام با کذرام ازم متنفر بشی
ازش دور شدم و رفتم خونه رفتم در اتاقشو دوباره باز کردم که با خودش مواجه شدم
جیمین: من همیشه میتونم بیام اینجا و من قرار نیست ازت متنفر بشم یونگی
رفتم روش نیمه زدم و بوسیدمش طعم لباس دیونه کنندست نمیشه ازش دل بکنی
۴ مین بعد
جیمین: ولم کن بستته دیگه
شروع به گذاشتن کیس مارک کردم نمیشد اون دیوونم کرده بود
جیمین: عههه درد داره ولم کن
یونگی: چهار سال نبودم دل تنگ نشدی
جیمین: زیاد شدم ولی تو خیلی زود داری پیش میری
یونگی:
۱.۳k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.