دوست قدیمی من پارت 7...
+ علامت ا/ت _ علامت جیمین ~ علامت طناز ° علامت ته
ویو ا/ت
امروز قرار شد با جیمین برم ساحل گفت حرف مهمی داره
باید بگه
خب منم حاظر شدم پوت ها مو پوشیدم و رفتیم توی سالن
جیمین و دیدم و گفت
_: بیا بریم ماشین حاظره
+: اوکی بریم
توی راه بودیم و رسیدیم به ساحل
راستین روی شن ها قدم میزدیم که دستاشو دورم حلقه کرد و گفت
_: برام سخته که بدون تو بمونم میشه دوباره برگردی پیشم
لطفاً یه فرصت دیگه بهم بده میدی؟
+: چ چی؟ چی داری می گی؟
_: خرفمو یه بار تکرار می کنم
+: واقعاً نفهمیدم!
_: میشه برگردی پیشم و دوباره زندگیمو درست کنی؟
+: م م من
_: چیه چرا لکنت گرفتی؟
+: چون آخه!
_: حتماً با ته رای اره؟
+: ن نه
_: پ چی؟
+: من فک کردم تو منو دوست نداری
برای همین با ته صحبت می کردم تا بهم دلداری بده
اون مثل برادر کنه
_: اوه ببخشید بد قضاوتت کردم
+: اشکال ندارد
جیمین به من نزدیک و نزدیک تر میشد و لبم کوبید به لبش
و می مکید بعد چند ثانیه
ازم جدا شد رفتیم کمپانی
رئیس و دیدیم خوشکمون زد
رئیس: مگه نگفتممممممم قراررررررر نزاریییییییی (با داد)
ا/ت: ر رئیس!
رئیس: خدایا اگه گیر خبر نگار بیوفتینننننن چیییییییی (با داد)
جیمین: ا/ت تقصیری نداره
اعضا هم اومدن و اونا هم طرف ما رو گرفتن
رئیس اوکی شد و این قانون و برداشت
اون شب جشن گرفتیم و خوشحال بودیم تا صبح
بیدار بودیم و حرف میزدیم
ساعت سه صبح ویو ا/ت
داشتیم جرعت حقیقت بازی می کردیم افتاد روی آن و من
+: من میپرسم
°: اوکی
+: خوب جرعت یا حقیقت؟
°: جرعت
+: طناز و ببوس
~ °: هاااااا؟
+: بدو دیگه
تهیونگ رفت به طناز نزدیک شد و لباش و شکار کرد
و اون شب گذشت
و.....
خمارییییییییی 👀
اسلاید دوم استایل ا/ت
اسلاید سوم استایل جیمین
ویو ا/ت
امروز قرار شد با جیمین برم ساحل گفت حرف مهمی داره
باید بگه
خب منم حاظر شدم پوت ها مو پوشیدم و رفتیم توی سالن
جیمین و دیدم و گفت
_: بیا بریم ماشین حاظره
+: اوکی بریم
توی راه بودیم و رسیدیم به ساحل
راستین روی شن ها قدم میزدیم که دستاشو دورم حلقه کرد و گفت
_: برام سخته که بدون تو بمونم میشه دوباره برگردی پیشم
لطفاً یه فرصت دیگه بهم بده میدی؟
+: چ چی؟ چی داری می گی؟
_: خرفمو یه بار تکرار می کنم
+: واقعاً نفهمیدم!
_: میشه برگردی پیشم و دوباره زندگیمو درست کنی؟
+: م م من
_: چیه چرا لکنت گرفتی؟
+: چون آخه!
_: حتماً با ته رای اره؟
+: ن نه
_: پ چی؟
+: من فک کردم تو منو دوست نداری
برای همین با ته صحبت می کردم تا بهم دلداری بده
اون مثل برادر کنه
_: اوه ببخشید بد قضاوتت کردم
+: اشکال ندارد
جیمین به من نزدیک و نزدیک تر میشد و لبم کوبید به لبش
و می مکید بعد چند ثانیه
ازم جدا شد رفتیم کمپانی
رئیس و دیدیم خوشکمون زد
رئیس: مگه نگفتممممممم قراررررررر نزاریییییییی (با داد)
ا/ت: ر رئیس!
رئیس: خدایا اگه گیر خبر نگار بیوفتینننننن چیییییییی (با داد)
جیمین: ا/ت تقصیری نداره
اعضا هم اومدن و اونا هم طرف ما رو گرفتن
رئیس اوکی شد و این قانون و برداشت
اون شب جشن گرفتیم و خوشحال بودیم تا صبح
بیدار بودیم و حرف میزدیم
ساعت سه صبح ویو ا/ت
داشتیم جرعت حقیقت بازی می کردیم افتاد روی آن و من
+: من میپرسم
°: اوکی
+: خوب جرعت یا حقیقت؟
°: جرعت
+: طناز و ببوس
~ °: هاااااا؟
+: بدو دیگه
تهیونگ رفت به طناز نزدیک شد و لباش و شکار کرد
و اون شب گذشت
و.....
خمارییییییییی 👀
اسلاید دوم استایل ا/ت
اسلاید سوم استایل جیمین
۱۹.۶k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.