درسته یه کسایی الان بد میگن بهت ولی چرا فقط اونا رو میبین
درسته یه کسایی الان بد میگن بهت ولی چرا فقط اونا رو میبینی کسایی هم هستن که مبخوان تو به ارزوت که پدر شدنه برسی شاید نتونیم مادر اون بچه باشیم ولی دلیل نمیشه که تو به ارزوت نرسی خوشحال باش که خوشحالین دلیل خنده منه
ته
اینا چی بود گفت به چشماش خیره شدم یه ارامش خاص بهم میداد و چرا
/ت
بهم خیره شد منم ناخداگاه بهش خیره شوم چشماش اینقدر قشنگ بود ولی به خودم اومدم و گفتم اینم یه کامنت بود
ته:باشه
پسر عمو نارحت نباش بریم خونه
بریم
صبح
/ت ویو
ساعت ۵ بیدار شدم و رفتم نامسان امروز روز اخرمه و باید یه کار دیگه پیدا کنم
ته
بیدار که شدم /ت نبود احتمالا رفتع سر کار حاضر شدم و رفتم کمپانی با پی دی نیم باید حرف بزنم
ته:میتونم بیام داخل
پی:بیا
ته:حرفاتونو قبول میکنم و عین قبل رفتار میکنم
پی:افرین پسر
ته
درسته کامل راضی نیستم ولی چارهای نیس رفتمپش پسرا
ته:سلام بچه
همه:تهیونگ
هوپی:خوبی چیزیت که نشده
نام:اروم شدی
جیمین:داش چی شد
جی کی:اگه هنوز خوب نیستس بگو برم پی دی نیم رو برنم
جین:اره اره بگو جونگ کوک بره بزنتش
شوگا:بسه بزارین حرف بزنه
ته:بچه ها خوبم جدی یکم ناراحت شدم ولی به کمک /ت خوبم
کوک:چیکار کرد
ته:بهم یه چیزایی رو يادآوری کرد
جیمین:خبریه
ته:نه بابا
شوگا:بهتره به کارامون برسیم
/ت ویو
ساعت ۵ عصر بود کارام تموم شدو رفتم پیش یونگ و همه چیزو واسش تعریف کردمو بهش گفتم
/ت:یونگ بنظرت چیکار کنم
یو:تو تکذیبش کن
چطوری پروفسور
یه ویدئو از خودت بگیر بعد پخشش کن
کجا پخشش کنم
یو:.....
حمایت پلیززززز 💜
ته
اینا چی بود گفت به چشماش خیره شدم یه ارامش خاص بهم میداد و چرا
/ت
بهم خیره شد منم ناخداگاه بهش خیره شوم چشماش اینقدر قشنگ بود ولی به خودم اومدم و گفتم اینم یه کامنت بود
ته:باشه
پسر عمو نارحت نباش بریم خونه
بریم
صبح
/ت ویو
ساعت ۵ بیدار شدم و رفتم نامسان امروز روز اخرمه و باید یه کار دیگه پیدا کنم
ته
بیدار که شدم /ت نبود احتمالا رفتع سر کار حاضر شدم و رفتم کمپانی با پی دی نیم باید حرف بزنم
ته:میتونم بیام داخل
پی:بیا
ته:حرفاتونو قبول میکنم و عین قبل رفتار میکنم
پی:افرین پسر
ته
درسته کامل راضی نیستم ولی چارهای نیس رفتمپش پسرا
ته:سلام بچه
همه:تهیونگ
هوپی:خوبی چیزیت که نشده
نام:اروم شدی
جیمین:داش چی شد
جی کی:اگه هنوز خوب نیستس بگو برم پی دی نیم رو برنم
جین:اره اره بگو جونگ کوک بره بزنتش
شوگا:بسه بزارین حرف بزنه
ته:بچه ها خوبم جدی یکم ناراحت شدم ولی به کمک /ت خوبم
کوک:چیکار کرد
ته:بهم یه چیزایی رو يادآوری کرد
جیمین:خبریه
ته:نه بابا
شوگا:بهتره به کارامون برسیم
/ت ویو
ساعت ۵ عصر بود کارام تموم شدو رفتم پیش یونگ و همه چیزو واسش تعریف کردمو بهش گفتم
/ت:یونگ بنظرت چیکار کنم
یو:تو تکذیبش کن
چطوری پروفسور
یه ویدئو از خودت بگیر بعد پخشش کن
کجا پخشش کنم
یو:.....
حمایت پلیززززز 💜
۱۴.۴k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.