فیک عشق به رنگ خون پارت 2
رفتم و نشتم روی تختش
و اومد و روی تخت نشست
بکهیون:چند مین بارته؟؟؟
+چی؟؟؟
بکهیون:سکس
+اولین بار
بکهیون:تو گفتی منم باور کردم
+بخدا دروغ نمیگم
تا خواستم حرف دیگه این و بزنم احساس کردم جای خیلی نرمیم
دقت که کردم روی شکم اون بودم
دستاشو به سمت دکمه های لباسم برد و آروم داشت درش می اورد
خیلی ترسیده بودم
آخه تا حالا تجربه نکردم
آروم داشتم اشک میریختم
شاید دلش رحم میومد
ولی نه از این چیزا خبری نبود
من لخت بودم و اونم فقط شلوار پاش بود
خجالت میکشیدم نگاش کنم
دستامو گذاشتم روچشمامو
با دستش یکی بع باسنم زد
دردم اومد
دستامو برداشتم
که از رو زمین بلندم کرد و گذاشتم روی تخت
بعد دستامو به دو طرف تخت بست
یه دفعه یه جعبه اورد که پر توش شلاق و انواع ویبراتور و دیلدو و ..... بود
واقعا دیگه قلبم داشت میومد تو دهنم
چشمامو بستم و بلند بلند گریه میکردم
یه دفعه یه چیزی واردم شد
جیغ بلندی زدم ولی بلا فاصله بعدش زبونم و گاز گرفتم که ناله نکنم
چون نمیخواستم بکهیون لذت ببره که دقت کردم به چشمای بکهیون
راست میگفت
چشمام رنگ قرمز شده بود
ویبراتور و در آورد و محکم یکی زد تو شکمم که پرت شدم به شمته آینه و کمرم اندازه پونده سانت با شیشه های آیله پاره شد
میتونستم احساس کنم که گوشتم باز شده
واقعا حالم داشت بهم میخوارد
دیگه نمیتونستم روی پاهام بوایسم و افتادم روی تخت......
اینم پارت
دیگه
ا
م
ی
د
و
ا
ر
م
لذت برده باشین
بای تا های
و اومد و روی تخت نشست
بکهیون:چند مین بارته؟؟؟
+چی؟؟؟
بکهیون:سکس
+اولین بار
بکهیون:تو گفتی منم باور کردم
+بخدا دروغ نمیگم
تا خواستم حرف دیگه این و بزنم احساس کردم جای خیلی نرمیم
دقت که کردم روی شکم اون بودم
دستاشو به سمت دکمه های لباسم برد و آروم داشت درش می اورد
خیلی ترسیده بودم
آخه تا حالا تجربه نکردم
آروم داشتم اشک میریختم
شاید دلش رحم میومد
ولی نه از این چیزا خبری نبود
من لخت بودم و اونم فقط شلوار پاش بود
خجالت میکشیدم نگاش کنم
دستامو گذاشتم روچشمامو
با دستش یکی بع باسنم زد
دردم اومد
دستامو برداشتم
که از رو زمین بلندم کرد و گذاشتم روی تخت
بعد دستامو به دو طرف تخت بست
یه دفعه یه جعبه اورد که پر توش شلاق و انواع ویبراتور و دیلدو و ..... بود
واقعا دیگه قلبم داشت میومد تو دهنم
چشمامو بستم و بلند بلند گریه میکردم
یه دفعه یه چیزی واردم شد
جیغ بلندی زدم ولی بلا فاصله بعدش زبونم و گاز گرفتم که ناله نکنم
چون نمیخواستم بکهیون لذت ببره که دقت کردم به چشمای بکهیون
راست میگفت
چشمام رنگ قرمز شده بود
ویبراتور و در آورد و محکم یکی زد تو شکمم که پرت شدم به شمته آینه و کمرم اندازه پونده سانت با شیشه های آیله پاره شد
میتونستم احساس کنم که گوشتم باز شده
واقعا حالم داشت بهم میخوارد
دیگه نمیتونستم روی پاهام بوایسم و افتادم روی تخت......
اینم پارت
دیگه
ا
م
ی
د
و
ا
ر
م
لذت برده باشین
بای تا های
۶۰.۴k
۱۴ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.