پارت13
پارت13
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ابا رو بستیم و با خنده رفتسم لباسامونو عوض کردین دوتامون دامن پوشیدیم
یه دامن ست داشتیم بنفش سفید بود
(پرش زمانی9شب)
من هم گشادیم میگرفت و عم حوصله نداشتم لباس عوض کنم پس فقد موهامو درست کردم و یه ارایش ساده آرام هم گشاد تر از من😂 البته دامنامونم قشنگ بودن.....
سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت رستوران
منکه بد هوس پیتزا کرده بودم
براهمین برا مون پیتزا اوردن
نشستیم و شروع به خوردن کردیم
بعد خوردن رفتیم و همیطوری الکی
داشتیم قدم میزدیم ... یه بستنی فروشی دیدم و رفتیم بستی گرفتیممم
عررررر خدااا اگه بستنی نبود من چیکارمیکردم البته لواشک یه نعمت به شدت بزرگه که اگه یه روز نباشه من میمیرم
و اینکه دروغ چرا مثل بچع با آرام میدویدیم دنبال هم و منم یه چند بار افتادم😂😂💔
بعدش رفتیم و تو یه پارک نشستیم
و چس میگفتیم و مثل تریاکیا بع پر زدن مگسم میخندیدیم
هرکی ندونه و فک میکنه مواد زدیم 😂😂
بعد چن دیقه ساکت شدیم و زل زدیم به حلو که یه پسره اومد و برگشت گفت
(پسره•)
•جوننن چه دخملایی
(نویسنده:برو اقا مزاحم نشو اینا دوتاشون صاحب دارن😂😂💔)
=برو گمشو پسریه پر رو
•اوه اوه عصبی شدی خشگله
~مواد؟
•نه والا ولی خودتون کمتر از مواد نیستین دیدمتو معتاد شدم
(نویسنده:به نظرم من برم پسر شم بیشتر بم میاد ولی چقد خوب مخ میزنما یاد بگیرین بدبختا😂😂💔💔)
=جوننن چه مخم میزنه
~ولی عزیزم رو ما تاثیر نداره
•بیا ناز نکن بیبی
=چقد تو نمکی
~خودتو بمال به خیار
.......
اوم و یه دسته از موهامو دستاش گرفت که ارام بله رید بش
......
=....(سیلی زدن بع پسره)
•چه غلطی کردی
=ببند مرتیکع حرومـ ، ـزاده
•حرومـ،ـزاده توییی چیزی فتم شاخ شدی بچه
=حرومـ.ـزاده جدو ابادته
• (سیلی زدن به آرام)
(نویسنده: پسریه خر بیا حروم، زاده رو بزارم در ک، ونت..تطتژدتمبمبکیکبکیکسک🗿🔪🔪🔪💔)
=چه گوهی خوردی
.....
ارام رفت سمتش و دعوا و بزن بزن شروع شد ارام به شدت اهل بزن بزن بود و میدونستم الان پسره رو حرمیدهپ دخالت نکردم و بلههعع ارام رید به پسره ولی گوشع لبش پاره شدد
...
(نویسنده:بعد این پارت بیشتر به خفن بودن ارام پی بردم...افرین دختررر🤌🏻😂😂🫶🫶🫶)
اسم رمان: صبر ایوب دارم(:
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ابا رو بستیم و با خنده رفتسم لباسامونو عوض کردین دوتامون دامن پوشیدیم
یه دامن ست داشتیم بنفش سفید بود
(پرش زمانی9شب)
من هم گشادیم میگرفت و عم حوصله نداشتم لباس عوض کنم پس فقد موهامو درست کردم و یه ارایش ساده آرام هم گشاد تر از من😂 البته دامنامونم قشنگ بودن.....
سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت رستوران
منکه بد هوس پیتزا کرده بودم
براهمین برا مون پیتزا اوردن
نشستیم و شروع به خوردن کردیم
بعد خوردن رفتیم و همیطوری الکی
داشتیم قدم میزدیم ... یه بستنی فروشی دیدم و رفتیم بستی گرفتیممم
عررررر خدااا اگه بستنی نبود من چیکارمیکردم البته لواشک یه نعمت به شدت بزرگه که اگه یه روز نباشه من میمیرم
و اینکه دروغ چرا مثل بچع با آرام میدویدیم دنبال هم و منم یه چند بار افتادم😂😂💔
بعدش رفتیم و تو یه پارک نشستیم
و چس میگفتیم و مثل تریاکیا بع پر زدن مگسم میخندیدیم
هرکی ندونه و فک میکنه مواد زدیم 😂😂
بعد چن دیقه ساکت شدیم و زل زدیم به حلو که یه پسره اومد و برگشت گفت
(پسره•)
•جوننن چه دخملایی
(نویسنده:برو اقا مزاحم نشو اینا دوتاشون صاحب دارن😂😂💔)
=برو گمشو پسریه پر رو
•اوه اوه عصبی شدی خشگله
~مواد؟
•نه والا ولی خودتون کمتر از مواد نیستین دیدمتو معتاد شدم
(نویسنده:به نظرم من برم پسر شم بیشتر بم میاد ولی چقد خوب مخ میزنما یاد بگیرین بدبختا😂😂💔💔)
=جوننن چه مخم میزنه
~ولی عزیزم رو ما تاثیر نداره
•بیا ناز نکن بیبی
=چقد تو نمکی
~خودتو بمال به خیار
.......
اوم و یه دسته از موهامو دستاش گرفت که ارام بله رید بش
......
=....(سیلی زدن بع پسره)
•چه غلطی کردی
=ببند مرتیکع حرومـ ، ـزاده
•حرومـ،ـزاده توییی چیزی فتم شاخ شدی بچه
=حرومـ.ـزاده جدو ابادته
• (سیلی زدن به آرام)
(نویسنده: پسریه خر بیا حروم، زاده رو بزارم در ک، ونت..تطتژدتمبمبکیکبکیکسک🗿🔪🔪🔪💔)
=چه گوهی خوردی
.....
ارام رفت سمتش و دعوا و بزن بزن شروع شد ارام به شدت اهل بزن بزن بود و میدونستم الان پسره رو حرمیدهپ دخالت نکردم و بلههعع ارام رید به پسره ولی گوشع لبش پاره شدد
...
(نویسنده:بعد این پارت بیشتر به خفن بودن ارام پی بردم...افرین دختررر🤌🏻😂😂🫶🫶🫶)
۶۰۴
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.