KIM Taehyungپارت 5
منه عجیب***5
ا/ت: میتونم بیام تو؟
م/ه: بله بیا تو
م/ه: ا/ت چرا انقدر دیر اومدی؟
ا/ت: ببخشید داشتم این کاغذا رو میبردیم که بیام بین بچه ها پخش کنم
م/ه: ا/ت یعنی چی؟ الان کلا 5 دقیقه تا زنگ خونه مونده و تو سر درس ریاضی نبودی بعد میگی داشتم کاغذارو قیچی میکردم؟ اره؟
ا/ت: من متاسفم .لطفا منو ببخشید
م/ه: معلومه که نمیبخشمت. حالا هم برو کیفتو جمع کن تا باهم بریم با اقای مدیر صحبت کنیم.
ا/ت: چشم(وای نکنه فکر کنه من دختر بدیم)تو ذهنش
م/ه: جمع کردی؟
ا/ت:بله
م/ه: بیا بریم .سریع باش(ا/ت و خانم هانی رفتن پشته دره اتاقه تهیونگ
تهیونگ: کیه؟
م/ه: منم اقای کیم
تهیونگ: بفرمایید تو
(خانم هانی ا/ت وارد دفتره تهیونگ شدن.)
تهیونگ: مشکلی پیش اومده خانم هانی؟(متعجب که چرا با ا/ته)
م/ه: بله .یه مشکل اساسی .
تهیونگ: خب لطفا بشینید و توضیح بدید که چی شده؟
م/ه: خب چی بدتر از اینکه خانم ا/ت دیر بیان سره کلاس ریاضیه من؟ من از همین اول صبح روز اول مدرسه گفتم کسی حق نداره دیر بیاد سره کلاس به خصوص کلاس ریاضی. نگفتم؟و حالا با اینکه معلم مهربونی هستم ولی از کلاسه ریاضیم نمیگذزم
تهیونگ: خانم هانی انقدر خودتونو سرزنش نکنید. ما میتونیم بایه اخطار کوچیک خانم ا/ت رو متوجه کنیم
م/ه: نه نه نه. باید تنبیه بشه . همین الان
تهیونگ: اما خانم هانی
م/ه: اقای کیم چرا مخالفت میکنید؟ مگه شما درخصوص کلاس ها سرسخت نبودید پس لطفا به حرف من احترام بذارید و تنبیهش کنید
(تهیونگ اصن دلش نمیخواست ا/ت و تنبیه کنه پس با چشم به ا/ت فهموند که ساکت باشه و هرکاری گفت انجام بده)
تهیونگ: خب خانم هانی شما بفرمایید من خودم ترتیبش رو میدم
م/ه: نه .من باید خودم هم باشم.
تهیونگ: خب باشه .بفرمایید اینم کلید .لطفا خودتون درو باز کنید تا منم برم شلاق رو بیارم
ا/ت: تا تهیونگ گفت شلاق بدنم لرزید و ترسیدم
(خانم هانی در مخفی اتاق تهیونگو باز کرده و تو اتاق منتظره تهیونگو ا/ته)
ا/ت: تهیونگ تو میخوای منو شلاق بزنی؟
تهیونگ:مجبورم بیبی . خودم اصن نمیخوام
ا/ت: حالا چندتا بهم میزنی؟
تهیونگ: خانم هانی میگه چندتا
ا/ت: ولی مگه تو مدیر نیستی رییس نیستی. خب تو بگو
تهیونگ: میدونم عشقم ولی معلم اونه من که نیستم
م/ه: پس چرا نمیاد این دختره ی هرزه
تهیونگ: الان اومدیم.(بیشعور به عشقه من میگه هرزه کثاف)اروم گفت
ا/ت: تهیونگ ولش کن.(ا/ت و ته رفتن تو
م/ه: خب اقای کیم من میگم 56 تا .خوبه؟
تهیونگ: ولی خیلی زیاده
م/ه: لطفا مخالفت نکنید و شما فقط بزنیدشو میخوام یجوری بزنیدش که فردا همه ی بچه ها بفهمن.
ا/ت: شروع کرد به گریه کردن
تهیونگ: تا دیدم ا/ت داره گریه میکنه دلم اتیش گرفت(خدانکنه پسرم)
تهیونگ: ا/ت گریه نکن
تهیونگ: خب خانم هانی شروع کنم
م/ه: خخخخ(خنده) بله شروع کنید و منم میشمارم.
م/ه: 1 2 3 4 5 . اقای کیم چرا انقد اروم میزنید .میخوام قشنگ جیغ بزنه
دینگ **دونگ** زنگ خانه
م/ه: خب من تا 56 تا تموم نشه نمیرم .محکم تر
تهیونگ: ام خب باشه(با ناراحتی به بغض ا/ت نگاه کرد)
5 دقیقه بعد
م/ه: پنجاه و چهار/ پنجاه و پنج/ پنجاه و شش ( ا/ت جیغ میزد). خب تموم شد من میرم خداحافظ
تهیونگ: لطفا در رو هم ببندید
م/ه : باشه .خداحافظ هرزه کوچولو (رفت. کل مدرسه خالی بود و فقط تهیونگو ا/ت نرفته بودند)
ا/ت: گریهههههههههههههه
تهیونگ: عشقم لطفا گریه نکن .منو ببخش عسلم . خواهش میکنم
ا/ت: ساکت شو. تو منو به خاط دستور اون افریطه زدی بعد میگی ببخشمت؟ ت. میتونستی محکم بگی نه .نمیتونستس
تهیونگ: حق باتوعه پرنسسم.ولی اینجا کره اس قربونت برم.اگه مخالفت میکردم تو الان اینجا نبودی یه جای بدتر بودی
تهیونگ: حالا منو میبخشی؟
ا/ت: اره .ببخشید سرت داد زدم
تهیونگ: فدای سرت
تو خماری بمونید
ا/ت: میتونم بیام تو؟
م/ه: بله بیا تو
م/ه: ا/ت چرا انقدر دیر اومدی؟
ا/ت: ببخشید داشتم این کاغذا رو میبردیم که بیام بین بچه ها پخش کنم
م/ه: ا/ت یعنی چی؟ الان کلا 5 دقیقه تا زنگ خونه مونده و تو سر درس ریاضی نبودی بعد میگی داشتم کاغذارو قیچی میکردم؟ اره؟
ا/ت: من متاسفم .لطفا منو ببخشید
م/ه: معلومه که نمیبخشمت. حالا هم برو کیفتو جمع کن تا باهم بریم با اقای مدیر صحبت کنیم.
ا/ت: چشم(وای نکنه فکر کنه من دختر بدیم)تو ذهنش
م/ه: جمع کردی؟
ا/ت:بله
م/ه: بیا بریم .سریع باش(ا/ت و خانم هانی رفتن پشته دره اتاقه تهیونگ
تهیونگ: کیه؟
م/ه: منم اقای کیم
تهیونگ: بفرمایید تو
(خانم هانی ا/ت وارد دفتره تهیونگ شدن.)
تهیونگ: مشکلی پیش اومده خانم هانی؟(متعجب که چرا با ا/ته)
م/ه: بله .یه مشکل اساسی .
تهیونگ: خب لطفا بشینید و توضیح بدید که چی شده؟
م/ه: خب چی بدتر از اینکه خانم ا/ت دیر بیان سره کلاس ریاضیه من؟ من از همین اول صبح روز اول مدرسه گفتم کسی حق نداره دیر بیاد سره کلاس به خصوص کلاس ریاضی. نگفتم؟و حالا با اینکه معلم مهربونی هستم ولی از کلاسه ریاضیم نمیگذزم
تهیونگ: خانم هانی انقدر خودتونو سرزنش نکنید. ما میتونیم بایه اخطار کوچیک خانم ا/ت رو متوجه کنیم
م/ه: نه نه نه. باید تنبیه بشه . همین الان
تهیونگ: اما خانم هانی
م/ه: اقای کیم چرا مخالفت میکنید؟ مگه شما درخصوص کلاس ها سرسخت نبودید پس لطفا به حرف من احترام بذارید و تنبیهش کنید
(تهیونگ اصن دلش نمیخواست ا/ت و تنبیه کنه پس با چشم به ا/ت فهموند که ساکت باشه و هرکاری گفت انجام بده)
تهیونگ: خب خانم هانی شما بفرمایید من خودم ترتیبش رو میدم
م/ه: نه .من باید خودم هم باشم.
تهیونگ: خب باشه .بفرمایید اینم کلید .لطفا خودتون درو باز کنید تا منم برم شلاق رو بیارم
ا/ت: تا تهیونگ گفت شلاق بدنم لرزید و ترسیدم
(خانم هانی در مخفی اتاق تهیونگو باز کرده و تو اتاق منتظره تهیونگو ا/ته)
ا/ت: تهیونگ تو میخوای منو شلاق بزنی؟
تهیونگ:مجبورم بیبی . خودم اصن نمیخوام
ا/ت: حالا چندتا بهم میزنی؟
تهیونگ: خانم هانی میگه چندتا
ا/ت: ولی مگه تو مدیر نیستی رییس نیستی. خب تو بگو
تهیونگ: میدونم عشقم ولی معلم اونه من که نیستم
م/ه: پس چرا نمیاد این دختره ی هرزه
تهیونگ: الان اومدیم.(بیشعور به عشقه من میگه هرزه کثاف)اروم گفت
ا/ت: تهیونگ ولش کن.(ا/ت و ته رفتن تو
م/ه: خب اقای کیم من میگم 56 تا .خوبه؟
تهیونگ: ولی خیلی زیاده
م/ه: لطفا مخالفت نکنید و شما فقط بزنیدشو میخوام یجوری بزنیدش که فردا همه ی بچه ها بفهمن.
ا/ت: شروع کرد به گریه کردن
تهیونگ: تا دیدم ا/ت داره گریه میکنه دلم اتیش گرفت(خدانکنه پسرم)
تهیونگ: ا/ت گریه نکن
تهیونگ: خب خانم هانی شروع کنم
م/ه: خخخخ(خنده) بله شروع کنید و منم میشمارم.
م/ه: 1 2 3 4 5 . اقای کیم چرا انقد اروم میزنید .میخوام قشنگ جیغ بزنه
دینگ **دونگ** زنگ خانه
م/ه: خب من تا 56 تا تموم نشه نمیرم .محکم تر
تهیونگ: ام خب باشه(با ناراحتی به بغض ا/ت نگاه کرد)
5 دقیقه بعد
م/ه: پنجاه و چهار/ پنجاه و پنج/ پنجاه و شش ( ا/ت جیغ میزد). خب تموم شد من میرم خداحافظ
تهیونگ: لطفا در رو هم ببندید
م/ه : باشه .خداحافظ هرزه کوچولو (رفت. کل مدرسه خالی بود و فقط تهیونگو ا/ت نرفته بودند)
ا/ت: گریهههههههههههههه
تهیونگ: عشقم لطفا گریه نکن .منو ببخش عسلم . خواهش میکنم
ا/ت: ساکت شو. تو منو به خاط دستور اون افریطه زدی بعد میگی ببخشمت؟ ت. میتونستی محکم بگی نه .نمیتونستس
تهیونگ: حق باتوعه پرنسسم.ولی اینجا کره اس قربونت برم.اگه مخالفت میکردم تو الان اینجا نبودی یه جای بدتر بودی
تهیونگ: حالا منو میبخشی؟
ا/ت: اره .ببخشید سرت داد زدم
تهیونگ: فدای سرت
تو خماری بمونید
۲۵.۵k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.