P57
چند ثانیه ای گذشت که همه دور میز جمع شدن اما به غیر از صندلی جیمین یه صندلی دیگه هم خالی بود به کسانی که دور میز نشسته بودن نگاه کردم همه بودن فکر نمیکنم کسی نیومده باشه پس چرا یه صندلی کمه دوباره به دور میز نگاه کردم که متوجه شدم تهیونگ نیست برای همین یدونه آروم زدم به جین و گفتم : جین
جین : بله
ا/ت : تهیونگ کجاست ؟
به دور میز نگاه کرد که همه بودن غیر از تهیونگ .
جین : حتما تو اتاقه میخوای برم دنبالش ؟
ا/ت : نه بشین خودم میرم
از سر میز پاشدم و خواستم برم سمت برم سمت پله ها که صدای خانم لی رو پشت گوش شنیدم .
خانم لی : ا/ت عزیزم کجا میری ؟
برگشتم سمتش حقیقتش از اینکه بگم دارم میرم دنبال تهیونگ تردید داشتم جونگ کوکم خیلی منتظر نشسته بود تا بفهمه کجا دارم میرم برای همین تصمیم گرفتم به جاش چیزی دیگه بگم .
ا/ت : میرم دستشویی
خانم لی بهم لبخند زد و گفت : باشه عزیزم
رام رو گرفتم و رفتم سمت اتاق تهیونگ و یه تق به در زدم ولی کسی جواب نداد دوباره یه تق به در زدم ولی بازم کسی جواب نداد که در اتاق رو آروم باز کردم و رفتم توش که چشمم به تهیونگ افتاد که با بالا تنه ی لخت جلوم وایساده بود تو گوشش هدفون بود و میخواست لباسش رو بپوشه که نگاهش به من افتاد با دیدنش خیلی سریع برگشتم و دستم رو روی چشمم گذاشت که اونم سریع هدفون رو از گوشش برداشت .
ا/ت : تهیونگ باور کن من چیزی ندیدم .
تهیونگ : حالا چرا چشماتو گرفتی ؟
ا/ت : لباس تنت نیست
تهیونگ : پوشیدمش
ا/ت : نپوشیدی
تهیونگ : چرا پوشیدمش برگرد
دستام رو از روی چشمام برداشتم و اروم برگشتم سمتش که یه تیشرت مشکی پوشیده بود با این رنگ خیلی جذاب شده بود ، هدفونش رو برداشت و گذاشت سر جاش و اومد سمت منو با لحن شیطنت آمیزی گفت : خب حالا پسر مردمو دید میزنی ؟
ا/ت : من دید نزدم
تهیونگ : پس چیکار کردی ؟
ا/ت : اول در زدم ولی جواب ندادی برای همین اومدم تو اصلا بگو ببینم کی اول صبح هدفون میزاره تو گوشش
دوباره من همون لحن شیطنت آمیز به خودش اشاره کرد گفت : من
بعدم خندید و دستاش رو گذاشت رو شونه هام و گفت : داشتم شوخی میکردم
چرخوندم سمت در و گفت : حالا بیا یریم
جین : بله
ا/ت : تهیونگ کجاست ؟
به دور میز نگاه کرد که همه بودن غیر از تهیونگ .
جین : حتما تو اتاقه میخوای برم دنبالش ؟
ا/ت : نه بشین خودم میرم
از سر میز پاشدم و خواستم برم سمت برم سمت پله ها که صدای خانم لی رو پشت گوش شنیدم .
خانم لی : ا/ت عزیزم کجا میری ؟
برگشتم سمتش حقیقتش از اینکه بگم دارم میرم دنبال تهیونگ تردید داشتم جونگ کوکم خیلی منتظر نشسته بود تا بفهمه کجا دارم میرم برای همین تصمیم گرفتم به جاش چیزی دیگه بگم .
ا/ت : میرم دستشویی
خانم لی بهم لبخند زد و گفت : باشه عزیزم
رام رو گرفتم و رفتم سمت اتاق تهیونگ و یه تق به در زدم ولی کسی جواب نداد دوباره یه تق به در زدم ولی بازم کسی جواب نداد که در اتاق رو آروم باز کردم و رفتم توش که چشمم به تهیونگ افتاد که با بالا تنه ی لخت جلوم وایساده بود تو گوشش هدفون بود و میخواست لباسش رو بپوشه که نگاهش به من افتاد با دیدنش خیلی سریع برگشتم و دستم رو روی چشمم گذاشت که اونم سریع هدفون رو از گوشش برداشت .
ا/ت : تهیونگ باور کن من چیزی ندیدم .
تهیونگ : حالا چرا چشماتو گرفتی ؟
ا/ت : لباس تنت نیست
تهیونگ : پوشیدمش
ا/ت : نپوشیدی
تهیونگ : چرا پوشیدمش برگرد
دستام رو از روی چشمام برداشتم و اروم برگشتم سمتش که یه تیشرت مشکی پوشیده بود با این رنگ خیلی جذاب شده بود ، هدفونش رو برداشت و گذاشت سر جاش و اومد سمت منو با لحن شیطنت آمیزی گفت : خب حالا پسر مردمو دید میزنی ؟
ا/ت : من دید نزدم
تهیونگ : پس چیکار کردی ؟
ا/ت : اول در زدم ولی جواب ندادی برای همین اومدم تو اصلا بگو ببینم کی اول صبح هدفون میزاره تو گوشش
دوباره من همون لحن شیطنت آمیز به خودش اشاره کرد گفت : من
بعدم خندید و دستاش رو گذاشت رو شونه هام و گفت : داشتم شوخی میکردم
چرخوندم سمت در و گفت : حالا بیا یریم
۲۳.۹k
۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.