𝙿𝙰𝚁𝚃 ²⁵

ᴇsᴛᴇᴘ ғᴀᴛʜᴇʀ 🤍🦋

بعد از تموم شدن سوپ داشت از اتاق میومد بیرون که...
ا/ت: جیمین شی ، کی میتونم برم؟
جیمین: ..... خب ، نمیدونم
ا/ت: اوکی
جیمین: ا/ت تو....تو واقعا نمیخوای پیش من باشی
ا/ت: بیا باهم مثل دوتا دوست باشیم ، نه بیشتر نه کمتر
جیمین: تو کسی رو دوست داری؟
ا/ت: اوهوم
جیمین: خوش به حالش ، اونم تورو دوست داره؟
ا/ت: آره....دوسم داره
جیمین: بیشتر از من؟
ا/ت: ......
جیمین: بیشتر از من دوست داره؟
ا/ت: آره
جیمین: نه....هیچ کس تورو بیشتر از من دوست نداره
ا/ت: خواهش میکنم جیمین شی ، ما اصلا به هم نمیایم از تفاوت سنی بگیر تا شرایط دیگه
جیمین: من خوشحالیتو میخوام ، میخوام که هرجا که هستی راحت باشی ولی دوس داشتم یه بارم که شده یکی ام منو دوس داشته باشه
ا/ت: تاحالا دوس دختر داشتی؟
جیمین: نه هیچوقت عاشق نشده بودم ، البته قبل تو
ا/ت: من دوست دارم ولی نه به عنوان یه دوست پسر یا .....شوهر
جیمین: میدونم ا/ت حق داری ، ولی ....
ا/ت: باشه ، قبوله
جیمین: چ...چی
ا/ت: قبول میکنم که باهم باشیم
جیمین: شوخی که نمیکنی
ا/ت: من فقط میخوام تو بدونی که ما به درد هم نمیخوریم ، از طرفی ام نمی‌خوام مامانم بدونه چون اون تورو دوست داره ولی تو داری باهاش این کارو میکنی
جیمین: من....نمیخوام مامانت آسیب ببینه....
ا/ت: فعلا نمیخوام راجبش صحبت کنم
جیمین: ازت ممنونم ا/ت
ا/ت: ولی فقط برای چند روز
جیمین: ....
ا/ت: فقط میشه بهم گوشیمو بدی‌؟
جیمین: گوشیت دست من نیست ، فک کنم خونه جا مونده
ا/ت: هوووف ، باشه

•ادامه دارد•
▪︎پدر خوانده▪︎


"بچه ها من خارج شهرم بخاطر همین نتونستم از صب بزارم پارت جدیدو ، اینجا نت خیلی ضعیفه ، همینم با کلی درد سر تونستم بزارم ، فک نکنین یادم رفته نه ، اینجا اوضاع نت خوب نیست"