هانی بال پارت نهم
( اسلاید دوم لباس ا.ت تو کاخ آبی )
با .. با اون پسره روبهرو شدم یلحظه سکته کردم
- هوی عادت داری اذییت کنی؟؟
+ اوه ترسیدید بانو؟
- درسته حالا گمشو میخوام برم اتاقم
یهو دیدم با هجوم اومد سمتم و دستشو دور گودی کمرم حلقه کرد با ترس بهش نگا هرکدم و محکم هلش دادم عقب و سریع دویدم سمت اتاق و درو بستم نفس نفس میزدم
- روانیه.. روانیی!
برگشتم و خم شدم که از سوراخ قفل نگاه کنم
از اونجا که نگاه کردم دیدم کسی نیست
نفس عمیقی کشیدم و برگشتم سمت کمد و لباسی که جنیکا برام اماده کرده بود رو پوشیدم
- هوف چقد ازار دهندس نخورم زمین قراره با رییس شرکت و رییس جمهور دیدار داشته باشم
با دو رفتم سمت اینه و به ارایشم نگاه کردم خوشگل بودم
رفتم بیرون و جنیکا بهم خندید
- چته..
جنیکا ؛ شبیه عروسا شدی بهت میاد
- اره یه عروس با کت و شلوار مسخره .. تازه خدا اونروز نیاره من دوست دارم سینگل بمونم ..
جنیکا : همینو یبار دیگه بگو
-گفتم میخوام سینگل بمونم!
یهو صدام پخش شد تعجب کردم و به جنیکا نگاه کردم
جنیکا : خب اینم از ویس روز عروسیت نه شب عروسیت میام پخش میکنم تو اتاقت با شوهرت
- هارهار میبینیم
بعد از بحث یه سر رفتیم تا جنیکا به کارگرا وظیفشونو بگه و بعد از اونجا قرار بود بریم پیش رییس جمهور و رئیس جدیدم
با کلی بادیگارد سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت هتل بزرگ شهر
راننده جلوی در نگهداشت و با دیدفرش قرمز عینک افتابی شش ضلعی صورتیمو برداشتم میدونستم خبرنگارا قراره بیان
پرش زمانی دیدار-
- هیجان زدم
جنیکا : اروم باش داریم میرسیم این راهرو زیادی طولانیه
با باز شدن در به همه حضار گرامی ادای احترام کردم اونا هم همینطور
با دیدن رییس جمهور لبخندی زدم و مدلی رو روی سینه بند لباسم زد
نفسمو حبس کردم چون هیجان داشتم و بدم میومد دستش نزدیکم بود
بهش دست دادم و قرار شد از رییس جدیدمم مدل بگیرم برای همین برگشتم سمت شخصی که پشتش بهم بود با صدای جنیکا برگشت که یهو
شرط ۲۵ تا لایک
۲۰ تا کامنت ، موفق باشید فالو فراموش نشه
با .. با اون پسره روبهرو شدم یلحظه سکته کردم
- هوی عادت داری اذییت کنی؟؟
+ اوه ترسیدید بانو؟
- درسته حالا گمشو میخوام برم اتاقم
یهو دیدم با هجوم اومد سمتم و دستشو دور گودی کمرم حلقه کرد با ترس بهش نگا هرکدم و محکم هلش دادم عقب و سریع دویدم سمت اتاق و درو بستم نفس نفس میزدم
- روانیه.. روانیی!
برگشتم و خم شدم که از سوراخ قفل نگاه کنم
از اونجا که نگاه کردم دیدم کسی نیست
نفس عمیقی کشیدم و برگشتم سمت کمد و لباسی که جنیکا برام اماده کرده بود رو پوشیدم
- هوف چقد ازار دهندس نخورم زمین قراره با رییس شرکت و رییس جمهور دیدار داشته باشم
با دو رفتم سمت اینه و به ارایشم نگاه کردم خوشگل بودم
رفتم بیرون و جنیکا بهم خندید
- چته..
جنیکا ؛ شبیه عروسا شدی بهت میاد
- اره یه عروس با کت و شلوار مسخره .. تازه خدا اونروز نیاره من دوست دارم سینگل بمونم ..
جنیکا : همینو یبار دیگه بگو
-گفتم میخوام سینگل بمونم!
یهو صدام پخش شد تعجب کردم و به جنیکا نگاه کردم
جنیکا : خب اینم از ویس روز عروسیت نه شب عروسیت میام پخش میکنم تو اتاقت با شوهرت
- هارهار میبینیم
بعد از بحث یه سر رفتیم تا جنیکا به کارگرا وظیفشونو بگه و بعد از اونجا قرار بود بریم پیش رییس جمهور و رئیس جدیدم
با کلی بادیگارد سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت هتل بزرگ شهر
راننده جلوی در نگهداشت و با دیدفرش قرمز عینک افتابی شش ضلعی صورتیمو برداشتم میدونستم خبرنگارا قراره بیان
پرش زمانی دیدار-
- هیجان زدم
جنیکا : اروم باش داریم میرسیم این راهرو زیادی طولانیه
با باز شدن در به همه حضار گرامی ادای احترام کردم اونا هم همینطور
با دیدن رییس جمهور لبخندی زدم و مدلی رو روی سینه بند لباسم زد
نفسمو حبس کردم چون هیجان داشتم و بدم میومد دستش نزدیکم بود
بهش دست دادم و قرار شد از رییس جدیدمم مدل بگیرم برای همین برگشتم سمت شخصی که پشتش بهم بود با صدای جنیکا برگشت که یهو
شرط ۲۵ تا لایک
۲۰ تا کامنت ، موفق باشید فالو فراموش نشه
۱۴.۸k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.