last part .pov: وقتی یکی چپ چپ بهشون نگاه و می کنه و.....

last part .pov: وقتی یکی چپ چپ بهشون نگاه و می‌کنه و.....

هانی :× ببینم مشکل داری؟( رو به طرف )
یارو : ببینم از کجا این دوست پسرتو پیدا کردی؟(. پوزخند )
× از همون جایی که تو قراره بری پیشش!
...( سرورانی که در مراسم خاکسپاری یاری نمودند ..)

فلیکس:( خب با توجه به اتفاقات پیش اومده داری طرفو به هفتاد و هشت روش سامورایی جر واجر می‌کنی در حدی که طرف از اینکه بچه دار نمیشه کاملا مطمئنا شد ..لیکسی ما هم که هیچی داره تشویقت می‌کنه که محکم تر بزنی ...)

سونگمین : ( طرف داشت همش نگاه میکرد تو هیچی نمیگفتی ... دوباره داشت نگاه میکرد بازم هیچی نمیگفتی ...دیگه اخر سر تا چشاشو یکم دیگه کج کرد خونت جوش اومد و توی همون رستورانی که توش بودین لیوانو پرت کردی سمتش که محکم خورد بهش ...)
یارو: اخخخخخخخخخ مردمممم...
× خب !؟ کجا بودیم عزیزم ؟
- ( تو شکه بیچاره)

جونگین :( بعد از اینکه فاتحه ی دختره رو خوندی از روش بلند شدی و دستت هم که پر از موهای ورپریده ی دختره بود آزاد کردی تا تمیز شه )
× خب ..بریم عزیزم ؟( نفس نفس زدن )
- الوووووو ۱۱۰؟؟ ببخشید یک یاکوزا انگار از زندان فرار کرده لطفاً تا منم جر نداده پیگیری کنید مچکرم ..من هنوز جوونم کلی آرزو دارم ...

the end ....