فیک هیونجین پارت ۱
ساعت ۷ بود و ا/ت داشت حاضر میشد تا اولین روز سال جدید رو شروع کنه.امسال به کره مهاجرت کرده بودن.
مامان ا/ت:ا/ت بیا صبحانه بخور
ا/ت:مامان خیلییی دیرههه باید برم.تو راه یه قهوه میگیرم
(یونیفرم مدرسه شونو گذاشتم)
ا/ت تو فروشگاه استار باکس:میشه یه قهوه بدین؟
_هوم بله بفرمایین
ا/ت:ممنون
ا/ت ویو:
و سوار اتوبوس شدم.یه حس عجیبی دارم.
ایستگاه بعدی دوست ا/ت سوجین و دوست پسرش اونوو سوار شدن(عکسشون رو میزارم)
ا/ت:سلام سوجین
سوجین:سلام ا/ت
ا/ت:توهم استرس داریییی؟؟؟
سوجین:ارهه خیلی
اونوو:منم که دهم امم
سوجین:عشقولییی مننن بزرگ شدهههه
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
پایان پارت ۱. امیدوارم خوشتون اومده باشه. شرایط برای پارت بعد ۸ لایک و ۱۰ کامنت
مامان ا/ت:ا/ت بیا صبحانه بخور
ا/ت:مامان خیلییی دیرههه باید برم.تو راه یه قهوه میگیرم
(یونیفرم مدرسه شونو گذاشتم)
ا/ت تو فروشگاه استار باکس:میشه یه قهوه بدین؟
_هوم بله بفرمایین
ا/ت:ممنون
ا/ت ویو:
و سوار اتوبوس شدم.یه حس عجیبی دارم.
ایستگاه بعدی دوست ا/ت سوجین و دوست پسرش اونوو سوار شدن(عکسشون رو میزارم)
ا/ت:سلام سوجین
سوجین:سلام ا/ت
ا/ت:توهم استرس داریییی؟؟؟
سوجین:ارهه خیلی
اونوو:منم که دهم امم
سوجین:عشقولییی مننن بزرگ شدهههه
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
پایان پارت ۱. امیدوارم خوشتون اومده باشه. شرایط برای پارت بعد ۸ لایک و ۱۰ کامنت
۱۷.۷k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.