قاتل زنجیره ای پارت ۵
رسیدم ب ی کوچه با دو رفتم تو کوچه ک کوچه بم بست بود ک چشمم ب ی فروشگاه بزرگ خورد رفتم داخل فروشگاه و دنبال صندوق دار بودم ی پس جوون رادیدم با دورفتم سمتش و بهش گفتم آقا....آقا خواهش میکنم منو ی جا قائم کنید یه.....یه قاتل دنبالم خودش میکنم
جونگ کوک:داشتم حساب و کتاب میکردم ی دختر اومد داخل فروشگاه و با دو اومد سمتم ی چیزایی میگفت دنبالمن......قاتل داشت خواهش میکرد ک گفتم خانوم اروم باش اروم باش باشه باشه
تهیونگ:
جین:یا تهیونگا دوست دخترت دیوونه ای چیزی هست چرا اینجوری کرد؟
تهیونگ:انقدر اومدید رفتید ک اعصابش خورد شد دیگ
ک رفت داخل ی کوچه
تهیونگ:واستا واستا همینجا نگه دار
رفتم داخل فروشگاه ک چشمم خورد ب صندوق دار ک بهش گفتم هی آقا ی خانوم نیومدن اینجا
جونگ کوک :ن چطور چیزی شده
تهیونگ:ببین اگ یهت چیزی گفته مثل قاتل دنبالمه اینا باید بهت بگم زنم ی خورده مرده قرصاش رو نخورده دچار توهم شده لطفا
ک پسره ب پشت قفسه های خوراکی اشاره کرد سریع رفتم اونجا ی خرده خم شدم ک دیدم ی گوشه کناره زانو هاشو بغل کرده و میگه:تروخدا ول کن
رفتم سمتش و آمدم بغلش کردم ک چشمم ب دوربین خورد بهش میگفتم هیشش بیب اروم باش چیزی نیست اروم و از جیبم قرص رو برداشتم و انداختم تو دهنش
کولش کردم و ب سمت بیرون رفتم ک ناجون رو دیدم:بلاخره پیداش کردی
میخواستم برم بیرون ک پسره با حالت مشکوکی بهم نگاه میکرد از فروشگاه زدم بیرون و نشستم پشت
ا.ت:
دوباره اون قرصه نمیتونستم تکون بخورم و فقط اروم اشک میریختم
تهیونگ:رسیدیم ب خونه ک از بچه ها خداحافظی کردم و رفتم داخل خونه و پرتش کردم رو زمین ک کلش خورد ب پایه ی مبل و بیهوش شد
ا.ت:
بیدار شدم ک خودم روتو ی خونه دیدم بلند شدم و رفتم سمت آیینه ک با داد گفتم یاااااا خداااااااااااا
جونگ کوک:داشتم حساب و کتاب میکردم ی دختر اومد داخل فروشگاه و با دو اومد سمتم ی چیزایی میگفت دنبالمن......قاتل داشت خواهش میکرد ک گفتم خانوم اروم باش اروم باش باشه باشه
تهیونگ:
جین:یا تهیونگا دوست دخترت دیوونه ای چیزی هست چرا اینجوری کرد؟
تهیونگ:انقدر اومدید رفتید ک اعصابش خورد شد دیگ
ک رفت داخل ی کوچه
تهیونگ:واستا واستا همینجا نگه دار
رفتم داخل فروشگاه ک چشمم خورد ب صندوق دار ک بهش گفتم هی آقا ی خانوم نیومدن اینجا
جونگ کوک :ن چطور چیزی شده
تهیونگ:ببین اگ یهت چیزی گفته مثل قاتل دنبالمه اینا باید بهت بگم زنم ی خورده مرده قرصاش رو نخورده دچار توهم شده لطفا
ک پسره ب پشت قفسه های خوراکی اشاره کرد سریع رفتم اونجا ی خرده خم شدم ک دیدم ی گوشه کناره زانو هاشو بغل کرده و میگه:تروخدا ول کن
رفتم سمتش و آمدم بغلش کردم ک چشمم ب دوربین خورد بهش میگفتم هیشش بیب اروم باش چیزی نیست اروم و از جیبم قرص رو برداشتم و انداختم تو دهنش
کولش کردم و ب سمت بیرون رفتم ک ناجون رو دیدم:بلاخره پیداش کردی
میخواستم برم بیرون ک پسره با حالت مشکوکی بهم نگاه میکرد از فروشگاه زدم بیرون و نشستم پشت
ا.ت:
دوباره اون قرصه نمیتونستم تکون بخورم و فقط اروم اشک میریختم
تهیونگ:رسیدیم ب خونه ک از بچه ها خداحافظی کردم و رفتم داخل خونه و پرتش کردم رو زمین ک کلش خورد ب پایه ی مبل و بیهوش شد
ا.ت:
بیدار شدم ک خودم روتو ی خونه دیدم بلند شدم و رفتم سمت آیینه ک با داد گفتم یاااااا خداااااااااااا
۲۱.۵k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.