فصلــ💜دومــ💜
فصلــ💜دومــ💜
پارت۸۵💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
جیمین:: بهت گفته بودم هرچیزیو تحمل کنم خیانتو نمیتونم!
سانامی:: هقق..هق ا..از چی حرف میزنی
جیمین:: دیگه بدبخت شدی،صدای گریتم نمیخام بشنوم،اشک تمساح واسه من نریز ه رزه
سانامی:: ترخدا آروم باش و داد نزن.. چت شده تو، برای چی اینجوری حرف میزنی
جیمین رفت سمتش و بامو بلندش کرد ک جیغش بلند شد
با پشت دستی زد تو دهنش ک ساکت شد
جیمین:: یه ساعت زی.ر من چند ساعت زی.ر بقیه هوم؟! بهت گفتم سانامی،گفتم باهرچی کنار بیام اینو نمیتونم...قسم میخورم اگه این بچه تو شکمت نبود تو همین اتاق مُرده میبردمت بیرون!
سانامی:: عااییی گلومو..گلوی من ول کننننن دارم خ..خفه میشم
جیمین پرتش کرد رو زمین و ب حالت حقارت آمیزی نگاش کرد...
جیمین:: هیفه بچه من...هح،مادر بچه من یه ج.ن.ده بوده و نمیدونستم...
سانامی:: اون دهنه ک.ث.ی.ف.تو ببند ب چه حقی بهم تحمت میزنی؟؟؟ فک کردی من توئم آره ؟؟!! قبل من با چنتا راب.ط.ه جن.س.ی داشتی؟؟ چند دختر بخاطر برده ج.ن.س.ی تو بودن خودکشی کردن یا دووم نیاوردن؟؟
جیمین:: خفه شو فقط خفه شو تا زبونتو از حلقومت نکشوندم بیرون،اگه الان کاریت ندارم همش واسه سلامتی بچمه...
سانامی:: جیمین...چیشده،لطفا بهم بگو
جیمین گوشیشو درآورد و یه فیلمیو آورد بالا
گوشیو انداخت جلو سانامی...
ینفر هی ک.ی.س میزاشت و خودشونو بهمدیگه م.ی.م.الون.دن
جیمین:: فقط این نیست خائ.ن.ه ک.ث.ی.ف،میخای فیلمای رابطه ج.ن.س.ی.ت.م ببینی؟؟
سانامی:: چ..چی داری میبافی واسه خودت
جیمین:: این منم باهاته ارههه؟؟؟؟
سانامی:: م..من هقق.. هق نمیدونم ا..این فیلم...
جیمین:: پاشو..زود..پاشو باید گمشی جایی ک میگم
سانامی باترس پاشد و زل زد بهش...
جیمین:: میبرمت تو یه خونه... اونجا بهت رسیدگی میشه فقط و فقط بخاطر بچه،بعد بدنیا اومدن بچه هر قبرستونی ک میخای گم میشی میری و اصلنم بهم مربوط نیست ک بعدش چ بلایی سرت میاد،میخای مثل همیشه برو سرویس بده...
سانامی:: چطور میتونی...
جیمین:: همونطور ک تو تونستی
جیمین پیرهنشو پوشید و دست سانامیو گرفت و زود بزردش بیرون
سانامی با گریه التماسش میکرد ک بس کنه
اما جیمین واسش مهم نبود و فقط میخاست سانامی کنارش نباشه...
نشوندش رو کاناپه و ب ینفر زنگ زد...
جیمین:: تا نیم ساعت دیگه اینجا باش..
سانامی:: ترخدا جیمین،ددی التماس...
جیمین:: حرومزاده کثیف اسم منو ب زبونت نیار ک خفت میکنم
سانامی:: انقد داد نزن
جیمین چنگی ب موهاش زد و از خودشم متنفر بود...
جیمین ویو:
این همه مدت کنار خودم نگهش داشتم و عاشقانه هرچی خاست ب پاش ریختم حتی کل احساساتم...لع.نت ب این زندگی چرا خام این ه.رزه شدم ک منتظر فرصت بود تا نباشم و بره ب کارای.....فکر کردن بهش دیوونم میکنه
جیمین:: حیف..حیفه اون همه احساسی ک واسه توئه ح.ر وم زا ده میریختم
سانامی:: من با کسی...
جیمین:: لال شو دختره هرزه
جیمین شروع کرد راه رفتن وسط سالن
صدای گریه سانامی کل عمارتو پر کرده بود
دوتاشون کلافه بودن...
جیمین:: پاشو اومدن دنبالت...
سانامی:: چ..چی نه نه نمیرم،جیمین..جیمین نزار منو ببرن التماست میکنم،من گناهی نکردم جیمین...لطفا زود قضاوت نکن.. جیمینننن
جیمین بی توجه کشوند و میبردش بیرون...
پارت۸۵💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
جیمین:: بهت گفته بودم هرچیزیو تحمل کنم خیانتو نمیتونم!
سانامی:: هقق..هق ا..از چی حرف میزنی
جیمین:: دیگه بدبخت شدی،صدای گریتم نمیخام بشنوم،اشک تمساح واسه من نریز ه رزه
سانامی:: ترخدا آروم باش و داد نزن.. چت شده تو، برای چی اینجوری حرف میزنی
جیمین رفت سمتش و بامو بلندش کرد ک جیغش بلند شد
با پشت دستی زد تو دهنش ک ساکت شد
جیمین:: یه ساعت زی.ر من چند ساعت زی.ر بقیه هوم؟! بهت گفتم سانامی،گفتم باهرچی کنار بیام اینو نمیتونم...قسم میخورم اگه این بچه تو شکمت نبود تو همین اتاق مُرده میبردمت بیرون!
سانامی:: عااییی گلومو..گلوی من ول کننننن دارم خ..خفه میشم
جیمین پرتش کرد رو زمین و ب حالت حقارت آمیزی نگاش کرد...
جیمین:: هیفه بچه من...هح،مادر بچه من یه ج.ن.ده بوده و نمیدونستم...
سانامی:: اون دهنه ک.ث.ی.ف.تو ببند ب چه حقی بهم تحمت میزنی؟؟؟ فک کردی من توئم آره ؟؟!! قبل من با چنتا راب.ط.ه جن.س.ی داشتی؟؟ چند دختر بخاطر برده ج.ن.س.ی تو بودن خودکشی کردن یا دووم نیاوردن؟؟
جیمین:: خفه شو فقط خفه شو تا زبونتو از حلقومت نکشوندم بیرون،اگه الان کاریت ندارم همش واسه سلامتی بچمه...
سانامی:: جیمین...چیشده،لطفا بهم بگو
جیمین گوشیشو درآورد و یه فیلمیو آورد بالا
گوشیو انداخت جلو سانامی...
ینفر هی ک.ی.س میزاشت و خودشونو بهمدیگه م.ی.م.الون.دن
جیمین:: فقط این نیست خائ.ن.ه ک.ث.ی.ف،میخای فیلمای رابطه ج.ن.س.ی.ت.م ببینی؟؟
سانامی:: چ..چی داری میبافی واسه خودت
جیمین:: این منم باهاته ارههه؟؟؟؟
سانامی:: م..من هقق.. هق نمیدونم ا..این فیلم...
جیمین:: پاشو..زود..پاشو باید گمشی جایی ک میگم
سانامی باترس پاشد و زل زد بهش...
جیمین:: میبرمت تو یه خونه... اونجا بهت رسیدگی میشه فقط و فقط بخاطر بچه،بعد بدنیا اومدن بچه هر قبرستونی ک میخای گم میشی میری و اصلنم بهم مربوط نیست ک بعدش چ بلایی سرت میاد،میخای مثل همیشه برو سرویس بده...
سانامی:: چطور میتونی...
جیمین:: همونطور ک تو تونستی
جیمین پیرهنشو پوشید و دست سانامیو گرفت و زود بزردش بیرون
سانامی با گریه التماسش میکرد ک بس کنه
اما جیمین واسش مهم نبود و فقط میخاست سانامی کنارش نباشه...
نشوندش رو کاناپه و ب ینفر زنگ زد...
جیمین:: تا نیم ساعت دیگه اینجا باش..
سانامی:: ترخدا جیمین،ددی التماس...
جیمین:: حرومزاده کثیف اسم منو ب زبونت نیار ک خفت میکنم
سانامی:: انقد داد نزن
جیمین چنگی ب موهاش زد و از خودشم متنفر بود...
جیمین ویو:
این همه مدت کنار خودم نگهش داشتم و عاشقانه هرچی خاست ب پاش ریختم حتی کل احساساتم...لع.نت ب این زندگی چرا خام این ه.رزه شدم ک منتظر فرصت بود تا نباشم و بره ب کارای.....فکر کردن بهش دیوونم میکنه
جیمین:: حیف..حیفه اون همه احساسی ک واسه توئه ح.ر وم زا ده میریختم
سانامی:: من با کسی...
جیمین:: لال شو دختره هرزه
جیمین شروع کرد راه رفتن وسط سالن
صدای گریه سانامی کل عمارتو پر کرده بود
دوتاشون کلافه بودن...
جیمین:: پاشو اومدن دنبالت...
سانامی:: چ..چی نه نه نمیرم،جیمین..جیمین نزار منو ببرن التماست میکنم،من گناهی نکردم جیمین...لطفا زود قضاوت نکن.. جیمینننن
جیمین بی توجه کشوند و میبردش بیرون...
۲۸.۴k
۲۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.