ایزانا برفی و ۷ دوریاکی🗿🔪
مادر ایزانا برفی شینچیرو باهم زندگی می کردند
پدر ایزانا برفی دراکن و مادرش اما بودند
مامانش مورد🗿
باباش مورد🗿
و حالا ایزانا برفی کلفت خونس🗿🗿🗿
روزی مادر شین رفت به آینه اس واکاسا گفت
کی از همه جذاب تره واکاسا
آینه گفت
شما جذابید اما ایزانا برفی جذاب تر است
مامان شین*قشنگ بهش میاد🗿*گفت
ریدم تو سلیقه ات واکاسا
واکاسا گفت
خوی من رو اون کراشم
که مامان شین واکاسا رو شیکوند
و قاتلی به نام .....امممممممم.......شیون مادارامه را به دنبال ایزانا برفی فرستاد
ایزانا برفی خیلی س.ک.س.ی افتاد زمین و شیون گفتتتتتت
یوها ها ها ها ها بمیررر ایزانا برفی
که ایزانا برفی زد اونجایی که نباید میزد
*نویسنده:چی مگه نباید فضا رمانتیک میشد*
ایزانا برفی به سمت خانه ای کوچک رفت که خیلی تمیز بود و ایزانا برفی سیس پادشاه گرفت و گفت
اسم اینجا تنجیکو هست و من پادشاه هستم
ایزانا برفی خورد ریخت پاشید رید🗿🗿🗿
هفت دوریاکی*مایکی*آمدند و دیدن گوه زده شده تو خونشون و جای توما نوشته شده تنجیکو
مایکی کوتوله گفت
نههههه اسم اینجا تومانههههه
ایزانا برفی اومد بیرون و جنگ جهانی ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰ شروع شود
ایزانا برفی کلفت خانه شورت🗿🔪💢
روزی مادر شین پیراشکی ای را سم زده کرد و چپوند تو دهن ایزانا برفی
ایزانا برفی کپید
و هفت دوریاکی که فکر می کردند زنشان*نویسنده:وایسا چیییی مگه نگفتی پادشاه بعد میگی زن🗿🫥*مرده او را خاک کردند
تو راه پرنس کاکوچو ایزانا برفی را دید و شیفته ی زیبایی او شد و باهم کیس بسی طولانی رفتند
باهم ازدواج کردند و ۲ قلو زاییدن به اسم ران و ریندو
پایان
۴ لایک
پدر ایزانا برفی دراکن و مادرش اما بودند
مامانش مورد🗿
باباش مورد🗿
و حالا ایزانا برفی کلفت خونس🗿🗿🗿
روزی مادر شین رفت به آینه اس واکاسا گفت
کی از همه جذاب تره واکاسا
آینه گفت
شما جذابید اما ایزانا برفی جذاب تر است
مامان شین*قشنگ بهش میاد🗿*گفت
ریدم تو سلیقه ات واکاسا
واکاسا گفت
خوی من رو اون کراشم
که مامان شین واکاسا رو شیکوند
و قاتلی به نام .....امممممممم.......شیون مادارامه را به دنبال ایزانا برفی فرستاد
ایزانا برفی خیلی س.ک.س.ی افتاد زمین و شیون گفتتتتتت
یوها ها ها ها ها بمیررر ایزانا برفی
که ایزانا برفی زد اونجایی که نباید میزد
*نویسنده:چی مگه نباید فضا رمانتیک میشد*
ایزانا برفی به سمت خانه ای کوچک رفت که خیلی تمیز بود و ایزانا برفی سیس پادشاه گرفت و گفت
اسم اینجا تنجیکو هست و من پادشاه هستم
ایزانا برفی خورد ریخت پاشید رید🗿🗿🗿
هفت دوریاکی*مایکی*آمدند و دیدن گوه زده شده تو خونشون و جای توما نوشته شده تنجیکو
مایکی کوتوله گفت
نههههه اسم اینجا تومانههههه
ایزانا برفی اومد بیرون و جنگ جهانی ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰ شروع شود
ایزانا برفی کلفت خانه شورت🗿🔪💢
روزی مادر شین پیراشکی ای را سم زده کرد و چپوند تو دهن ایزانا برفی
ایزانا برفی کپید
و هفت دوریاکی که فکر می کردند زنشان*نویسنده:وایسا چیییی مگه نگفتی پادشاه بعد میگی زن🗿🫥*مرده او را خاک کردند
تو راه پرنس کاکوچو ایزانا برفی را دید و شیفته ی زیبایی او شد و باهم کیس بسی طولانی رفتند
باهم ازدواج کردند و ۲ قلو زاییدن به اسم ران و ریندو
پایان
۴ لایک
۵.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.