𝚙𝚊𝚛𝚝³¹
عشق یا نیاز( 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐨𝐫 𝐧𝐞𝐞𝐝)𝚙𝚊𝚛𝚝³¹
کوک یه نگاهی بهمکرد که پشتش بم رو دیدم و داشت میومد سمت ما چریونگ دستشو باز کرد که بره تو بغلش اومد تو بغل منم خندیدم دیگه بهش توجه نکردم + بم کوچولو چطوری پسر . با بم سرگرم بودم کوک هم کار خودشو میکرد # اوپا غذا چی داریم _ میفهمی . ایششش این برا من غذا درست نمیکنه اصلا ولش کن . تو بغلم بود که پاش فشار آورد به زیر دلم تیر کشید از درد افتادم رو زمین و تو خودم جمع شدم _ حالت خوبه + اوکیم _ دروغ نگو برو استراحت کن + کوک میگم حالم خوبه بس کن . از جاش بلند شد دستمو گرفت و بلند شدم ....... + الو مینا حالت خوبه ؟... خوبه..... باشه برو همونجا منم میام ..... یک ساعت دیگه اوکی
... خداحافظ. + کوک میخام برم بیرون تر رو خدا بزار برم مینا هس _ باشه بیا اینو بخور + نمیخام _ میگم بخور + ایششش . رفتم خوردم و تو اتاقم لباسم رو عوض کردم و تو اتاقم سرگرم بودم تا یک ساعت شد و رفتم سمت در که بم اومد سمتم + کوکککککک _ ها + بم رو بگیر _ دلش هوا میخاد ببرش + واقعا _ هوم اینم بگیر + اوکی خداحافظ ....... بم یواش دلم درد میکنه. رسیدم به جایی که مینا گفت دیدمش + سلام ¥ سلام دخترم واو بم خان رو آوردی + ها تو هم یونتانی رو آوردی که ¥ ارع یونتان خان ما + واو چه جالب + مینا دختر خاله ی جونکوک اومده خونش یه دختره ی خری هستا همش اوپا اوپا چمیدونم همش میچسبه بهش چرا داری میخندی ¥ چون حسودی خانم عاشق + چه فایده یه طرفس وایساااا نکنه اون دختری که گفت عاشقشه این دخترس ¥ ای دونت نو ....
از زبان کوک:
غذا خوردم حوصله ام سر رفت زنگ زدم ته _ الو تهیونگ $ سلام جانم _ حوصله ام سر رفته $ بیا همو ببینیم بیا پارک هانل _ اوکی . لباسی که با هه جی گرفتیم رو پوشیدم و رفتم # اوپا کجا _ بیرون # بیام _ نه بابا # ایششش .
از زبان چریونگ :
وقتی رفت فهمیدم میخاد بره کجا منم رفتم
از زبان کوک:
_ ته $ هوم _ میگم چرا قلبم تند میزنه برا هه جی وقتی درد میکشه دلم میخاد بغلش کنم وقتی گریه میکنم دلم میخاد آرومش کنم $ مطمئن باشم عاشق نشدی _ نمیدونمایییی پام $ چی شد _ هه جی یه چیزیش شده یه زنگی بزن $ جواب نمیدن بزار تو مَپ ببینم اینجان یه ذره جلوتر _ دست مریزاد پسر بدو ببینم چش شده . رفتیم اونجا _ چقدر شلوغه نمی بینم کجان $ وایسا اونا یونتان هم بغل مینا معلومه _ کو ها دیدم . رفتیم سمتشون چریونگ اونجا بود + اییی وحشی _ هه جی پات خوبه + از این بدتر مگه میشه _ چریونگ تو مگه قرار نبود بمونی خونه یا بری پیش دوستت # اوپا میخاستم پیش تو باشم $ چریونگ این چه کاریه # هیچی ¥ تهیونگ میشه از تو کیفم یه چسبی بدی $ بیا ¥ بونتان رو بگیر $ پسر بابایی چطوره . مینا یه چسپ زد به پاهای هه جی و منم با چریونگ دعوا کردم _ الان پات خوبه + کوک چرا نگرانمی _ چیزه همینطوری بم بیا اینجا . $ داداش اوکیی _ از این اوکی تر مگه داریم _ راسی چریونگ فردا میری خونه ی دوستت # اوپاااا _ همینی کع گفتم....
۴۰ لایکش کنینا واگرنه پارت بعدی نمیزارم
کوک یه نگاهی بهمکرد که پشتش بم رو دیدم و داشت میومد سمت ما چریونگ دستشو باز کرد که بره تو بغلش اومد تو بغل منم خندیدم دیگه بهش توجه نکردم + بم کوچولو چطوری پسر . با بم سرگرم بودم کوک هم کار خودشو میکرد # اوپا غذا چی داریم _ میفهمی . ایششش این برا من غذا درست نمیکنه اصلا ولش کن . تو بغلم بود که پاش فشار آورد به زیر دلم تیر کشید از درد افتادم رو زمین و تو خودم جمع شدم _ حالت خوبه + اوکیم _ دروغ نگو برو استراحت کن + کوک میگم حالم خوبه بس کن . از جاش بلند شد دستمو گرفت و بلند شدم ....... + الو مینا حالت خوبه ؟... خوبه..... باشه برو همونجا منم میام ..... یک ساعت دیگه اوکی
... خداحافظ. + کوک میخام برم بیرون تر رو خدا بزار برم مینا هس _ باشه بیا اینو بخور + نمیخام _ میگم بخور + ایششش . رفتم خوردم و تو اتاقم لباسم رو عوض کردم و تو اتاقم سرگرم بودم تا یک ساعت شد و رفتم سمت در که بم اومد سمتم + کوکککککک _ ها + بم رو بگیر _ دلش هوا میخاد ببرش + واقعا _ هوم اینم بگیر + اوکی خداحافظ ....... بم یواش دلم درد میکنه. رسیدم به جایی که مینا گفت دیدمش + سلام ¥ سلام دخترم واو بم خان رو آوردی + ها تو هم یونتانی رو آوردی که ¥ ارع یونتان خان ما + واو چه جالب + مینا دختر خاله ی جونکوک اومده خونش یه دختره ی خری هستا همش اوپا اوپا چمیدونم همش میچسبه بهش چرا داری میخندی ¥ چون حسودی خانم عاشق + چه فایده یه طرفس وایساااا نکنه اون دختری که گفت عاشقشه این دخترس ¥ ای دونت نو ....
از زبان کوک:
غذا خوردم حوصله ام سر رفت زنگ زدم ته _ الو تهیونگ $ سلام جانم _ حوصله ام سر رفته $ بیا همو ببینیم بیا پارک هانل _ اوکی . لباسی که با هه جی گرفتیم رو پوشیدم و رفتم # اوپا کجا _ بیرون # بیام _ نه بابا # ایششش .
از زبان چریونگ :
وقتی رفت فهمیدم میخاد بره کجا منم رفتم
از زبان کوک:
_ ته $ هوم _ میگم چرا قلبم تند میزنه برا هه جی وقتی درد میکشه دلم میخاد بغلش کنم وقتی گریه میکنم دلم میخاد آرومش کنم $ مطمئن باشم عاشق نشدی _ نمیدونمایییی پام $ چی شد _ هه جی یه چیزیش شده یه زنگی بزن $ جواب نمیدن بزار تو مَپ ببینم اینجان یه ذره جلوتر _ دست مریزاد پسر بدو ببینم چش شده . رفتیم اونجا _ چقدر شلوغه نمی بینم کجان $ وایسا اونا یونتان هم بغل مینا معلومه _ کو ها دیدم . رفتیم سمتشون چریونگ اونجا بود + اییی وحشی _ هه جی پات خوبه + از این بدتر مگه میشه _ چریونگ تو مگه قرار نبود بمونی خونه یا بری پیش دوستت # اوپا میخاستم پیش تو باشم $ چریونگ این چه کاریه # هیچی ¥ تهیونگ میشه از تو کیفم یه چسبی بدی $ بیا ¥ بونتان رو بگیر $ پسر بابایی چطوره . مینا یه چسپ زد به پاهای هه جی و منم با چریونگ دعوا کردم _ الان پات خوبه + کوک چرا نگرانمی _ چیزه همینطوری بم بیا اینجا . $ داداش اوکیی _ از این اوکی تر مگه داریم _ راسی چریونگ فردا میری خونه ی دوستت # اوپاااا _ همینی کع گفتم....
۴۰ لایکش کنینا واگرنه پارت بعدی نمیزارم
۴۳.۴k
۲۴ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.