SCARY LIFE🖤
SCARY LIFE🖤
PART||1
چند سالی میشد که باندشون رو تشکیل داده بودن...کی فکرشو می کردخواننده هایی که امید هزاران نفر هستن...حالا به مافیا تبدیل بشن و اسمشون لرز به تن مردم بندازه.....مثل همیشه برای یک معامله به لوکیشن رفتن...اما اون ها قرار نبود عادلانه و منصفانه این کارو انجام بدن...
از ماشین پیاده شدن...هر هفت نفر کنار هم ایستادن...کسی که بالا دستشون بود جلو اومد..
نامجو:خوب..جک بریم سر اصل مطلب...پول رو بده مواد رو بگیر...(لبخند)
جک:باید اول مطمعن شم این مواد ها اصل هستن...ساک رو باز کن تا مواد هارو چک کنیم..
نامجو:البته...تهیونگ ساک رو بیار..
تهیونگ ساک رو به جک داد...
جک:چک کردم...اصله...بیا...(ساک پول رو داد بهش)
نامجو:جونگکوک دلار ها اصله؟.
جونگکوک:(سر تکان داد)
نامجو:پس جایی برای حرف زدن نمی مونه...
جک:حالا(داد)
بادیگارد های جک شروع به تیر اندازی کردن...هفت نفر پشت ون پناه گرفتن...بعد چند دقیقه صدایه تیر اندازی قطع شد...
جک:شلیک کنید لعنتیا..زود باشید(داد)
شوگا:واقعا فکر کردی گروهیمثل ما بدون آمادگی حاضر میشه؟(نیشخند)
جک:و..ولی....اینا...اینا بادیگارد ها...های من بودن(ترس و لکنت)
تهیونگ:همه آدما خریدنی هستن(نیشخند)
جک:نه....نه...نه...امکان نداره نباید این جوری میشد...(ترس و لکنت)
جیمین:حالا که شده..می خوای گریه؟(با لحن تمسخر آمیز)
جک:لعنتیها...(داد)
جین:(اشاره به بادیگارد ها که ببرنش)
نامجو:چرا اینا همیشه فکر می کنن می تونن مارو دور بزنن؟
جین:مغز ندارن..(کلافه)
جیمین:کی شکنجه اش می کنه؟
نامجو:نوبتشوگاست...
شوگا:اوکی(رفت)
جونگکوک:من گشنمههه(کیوت)
تهیونگ:مثلا بزرگترین مافیایی(خنده)
جیمین:منم گشنمه بریم یک چیزی بخوریم...
بقیه اعضا رفتن خونه تا شام بخورن...اما شوگا به شکنجه گاه رفت...وارد اتاق شد دید جک دوزانو روی زمین نشسته بود و دستاش بسته بود...انقدر کتک خورده بود که دیگه توانی نداشت...شوگا هم با شلاق چند ضربه بهش زد...بعد چونه اش رو بالا گرفت..
شوگا:قراره از شدت درد بمیری...حرف آخری نداری؟
جک:من نیستم...حوا...حواست...حواست به دخترم ...باشه...
شوگا:دختر؟ایستگاهمون کردی؟
جک:اسمش...ک...کلارا ست...من گذاشتمش تو پرورشگاه تا آسیب نبینه...تو ...مراقبش باش...(از شدت درد و رنج بیهوش شد.)
شوگا:دختر؟باید درموردش از نامجو بپرسم...
شوگا:بیاین این رو ببرین خاکش کنین(رو به بادیگارد ها)
بادیگارد ها:چشم
لایک و کامنت یادتون نره❤
PART||1
چند سالی میشد که باندشون رو تشکیل داده بودن...کی فکرشو می کردخواننده هایی که امید هزاران نفر هستن...حالا به مافیا تبدیل بشن و اسمشون لرز به تن مردم بندازه.....مثل همیشه برای یک معامله به لوکیشن رفتن...اما اون ها قرار نبود عادلانه و منصفانه این کارو انجام بدن...
از ماشین پیاده شدن...هر هفت نفر کنار هم ایستادن...کسی که بالا دستشون بود جلو اومد..
نامجو:خوب..جک بریم سر اصل مطلب...پول رو بده مواد رو بگیر...(لبخند)
جک:باید اول مطمعن شم این مواد ها اصل هستن...ساک رو باز کن تا مواد هارو چک کنیم..
نامجو:البته...تهیونگ ساک رو بیار..
تهیونگ ساک رو به جک داد...
جک:چک کردم...اصله...بیا...(ساک پول رو داد بهش)
نامجو:جونگکوک دلار ها اصله؟.
جونگکوک:(سر تکان داد)
نامجو:پس جایی برای حرف زدن نمی مونه...
جک:حالا(داد)
بادیگارد های جک شروع به تیر اندازی کردن...هفت نفر پشت ون پناه گرفتن...بعد چند دقیقه صدایه تیر اندازی قطع شد...
جک:شلیک کنید لعنتیا..زود باشید(داد)
شوگا:واقعا فکر کردی گروهیمثل ما بدون آمادگی حاضر میشه؟(نیشخند)
جک:و..ولی....اینا...اینا بادیگارد ها...های من بودن(ترس و لکنت)
تهیونگ:همه آدما خریدنی هستن(نیشخند)
جک:نه....نه...نه...امکان نداره نباید این جوری میشد...(ترس و لکنت)
جیمین:حالا که شده..می خوای گریه؟(با لحن تمسخر آمیز)
جک:لعنتیها...(داد)
جین:(اشاره به بادیگارد ها که ببرنش)
نامجو:چرا اینا همیشه فکر می کنن می تونن مارو دور بزنن؟
جین:مغز ندارن..(کلافه)
جیمین:کی شکنجه اش می کنه؟
نامجو:نوبتشوگاست...
شوگا:اوکی(رفت)
جونگکوک:من گشنمههه(کیوت)
تهیونگ:مثلا بزرگترین مافیایی(خنده)
جیمین:منم گشنمه بریم یک چیزی بخوریم...
بقیه اعضا رفتن خونه تا شام بخورن...اما شوگا به شکنجه گاه رفت...وارد اتاق شد دید جک دوزانو روی زمین نشسته بود و دستاش بسته بود...انقدر کتک خورده بود که دیگه توانی نداشت...شوگا هم با شلاق چند ضربه بهش زد...بعد چونه اش رو بالا گرفت..
شوگا:قراره از شدت درد بمیری...حرف آخری نداری؟
جک:من نیستم...حوا...حواست...حواست به دخترم ...باشه...
شوگا:دختر؟ایستگاهمون کردی؟
جک:اسمش...ک...کلارا ست...من گذاشتمش تو پرورشگاه تا آسیب نبینه...تو ...مراقبش باش...(از شدت درد و رنج بیهوش شد.)
شوگا:دختر؟باید درموردش از نامجو بپرسم...
شوگا:بیاین این رو ببرین خاکش کنین(رو به بادیگارد ها)
بادیگارد ها:چشم
لایک و کامنت یادتون نره❤
۲.۸k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.