مافیای من
دکتر : بچه زندس ولی باید خیلی مراقب باشید نباید زیاد راه بره برای بچه خطرناکه مخصوصن با این ضربه های که خوردن
ایو : خودش چی خوبه
دکتر : بله خوبن ولی چند روز درد دا ه ولی خوب میشن
لیا : بچه چند ماهس
دکتر : ۲ ماهه
جیمین : ۲ ماه ؟ می تونم ببنیمش
دکتر : بله فقط سر بیمار و شلوغ نکنین
جیمین رفت پیش ات
علامت جیمین _
علامت ات +
_ ات خوبی
+ اهوم جیمین
_ جانم
+ من حاملم
_ اره خوشگلم دارسم بچع دار میشیم
+ من مادر میشم
_ اهوم
+ حال بچه خوبه
_ اره خوگشلم
چند وقیقه گذشت
+ جیمین
_ جانم
+ بچه روودوس داری یا منو
_ یااااا این چه حرفیه از اول حسودی می کنی
+ یعنی اونو دوس داری ( با حالت کیوت )
_ خوشگلم تو رو بیشتر دوس دارم
و لبش رو نزدیک لب ات کرد ( اهم اهم
خلاصههههه چند روز گذشت رفتن خانه جیمین افراد خانه رو زیاد کرده بود تغریبن ۲ ماه گذشت
جیمین تو کانامه نشیته بود و ات داشت میرفت پایین از پله ها
+ ایییییی
_ چی شد
+ بچه ات لقد زد
_ خندید
+ یا نخند درد دارم
_ چرا از مله ها میای اخه بالا بمون
+ یا چقدر بالا بمونم
جیمین ات رو داگ استایل بغل کرد از پله ها اورد پایین
+ جیمینننننننن
_ چیه از این بعد وقتی از مله ها بری بالا یا مایین من می برمت
+😐
_ ات ولی سنگین شدی
+ جیمیننننننن
- شوخی کردم تپل شدی
+ یاااااا خودتتت تپلییی
_ راستی چرا لباس بیرون پوشیدی
+ ایو و لیا میان دنبالم بریم لباس بچه بخریم
_ چی
+ چیههه
_ خیر نمیشه
+ جیمیننننن از بس خانه موندم خسته شدم
_ خب می خوای دخترانه بخری یا پسرونه تو که جنسیت رو نمی دوتی
+ چی میشه م یخوام بخرم
_ بزار جنسیت بچه معلوم بشه باهم بریم
+ با بچه ها می خوامم برم خب
یهو زنگ زدن
_ گفته باشم نمیری
+ جیمیننن
جیمین رفت در رو باز کرد
ایو : سلام
لیا : سلام خدشگل ما چه طوره
ات رفت پیش اونا
لیا : سلام
ایو : کوچولو ما چه طوره
ات : سلام خوبه
ایو : خب بریم
جیمین : خیر
لیا جیمین رو با دست زد
لیا : تو حرف نزن میریم
جیمین : من شوهرشم نمیزارم
ات : جیمینننن
ایو : زود باش الان میای
جیمین : نه خدافظ
ات : جیمینن
خلاصه زور کردن اما جیمین نزاشت چند روز گذشت (ادمین طول چص وایه همین دقیقا به دقیقا نمی نویسه 😂💔(
ات فهر بود یک ردز جیمین رفت بیرون و ات با دوستاش هماهنگ کرد برن بیرون
رفتن بیرون جیمینم خبر نداشت
رفتن خرید یک عالمه وسیله بچه خریدن داشتن برمی گشتن که یهو یک کسی کیف ات رو برداشت فرار کرد
ایو : دزد بگیرنش
لیا هم رفت هبود مغازه چیزی بگیره
ایو رفتن دنبالش
ایو : ولش کن رفت
ات : هوفف اوک من میرم Wc ( باکلاس کردم 🤣)
ایو : باش
ات رفت دسشویی یهو چند تا زن امدن درو قفل کردن
ات : ببخشید چرا در رو قفل می کنیم
صورتشون رو پوشیده بود
یکی از اونا ماسک رو کشید اوننننننن سهون بود
سهون : ات چه طوری دلم برات تنگ شده بود
چند تا زن رفتن ات رو نگه داشتن
ات : ولم کنین کمک
سهون : هیس از بچه ات چه خبر بچه ها امروز چندمشه ؟
مثلا یکی گفت
سهون : امروز روز مرگ بچه ات میشه
سهون چاقو رو فرو برد شیکم ات
ایو : خودش چی خوبه
دکتر : بله خوبن ولی چند روز درد دا ه ولی خوب میشن
لیا : بچه چند ماهس
دکتر : ۲ ماهه
جیمین : ۲ ماه ؟ می تونم ببنیمش
دکتر : بله فقط سر بیمار و شلوغ نکنین
جیمین رفت پیش ات
علامت جیمین _
علامت ات +
_ ات خوبی
+ اهوم جیمین
_ جانم
+ من حاملم
_ اره خوشگلم دارسم بچع دار میشیم
+ من مادر میشم
_ اهوم
+ حال بچه خوبه
_ اره خوگشلم
چند وقیقه گذشت
+ جیمین
_ جانم
+ بچه روودوس داری یا منو
_ یااااا این چه حرفیه از اول حسودی می کنی
+ یعنی اونو دوس داری ( با حالت کیوت )
_ خوشگلم تو رو بیشتر دوس دارم
و لبش رو نزدیک لب ات کرد ( اهم اهم
خلاصههههه چند روز گذشت رفتن خانه جیمین افراد خانه رو زیاد کرده بود تغریبن ۲ ماه گذشت
جیمین تو کانامه نشیته بود و ات داشت میرفت پایین از پله ها
+ ایییییی
_ چی شد
+ بچه ات لقد زد
_ خندید
+ یا نخند درد دارم
_ چرا از مله ها میای اخه بالا بمون
+ یا چقدر بالا بمونم
جیمین ات رو داگ استایل بغل کرد از پله ها اورد پایین
+ جیمینننننننن
_ چیه از این بعد وقتی از مله ها بری بالا یا مایین من می برمت
+😐
_ ات ولی سنگین شدی
+ جیمیننننننن
- شوخی کردم تپل شدی
+ یاااااا خودتتت تپلییی
_ راستی چرا لباس بیرون پوشیدی
+ ایو و لیا میان دنبالم بریم لباس بچه بخریم
_ چی
+ چیههه
_ خیر نمیشه
+ جیمیننننن از بس خانه موندم خسته شدم
_ خب می خوای دخترانه بخری یا پسرونه تو که جنسیت رو نمی دوتی
+ چی میشه م یخوام بخرم
_ بزار جنسیت بچه معلوم بشه باهم بریم
+ با بچه ها می خوامم برم خب
یهو زنگ زدن
_ گفته باشم نمیری
+ جیمیننن
جیمین رفت در رو باز کرد
ایو : سلام
لیا : سلام خدشگل ما چه طوره
ات رفت پیش اونا
لیا : سلام
ایو : کوچولو ما چه طوره
ات : سلام خوبه
ایو : خب بریم
جیمین : خیر
لیا جیمین رو با دست زد
لیا : تو حرف نزن میریم
جیمین : من شوهرشم نمیزارم
ات : جیمینننن
ایو : زود باش الان میای
جیمین : نه خدافظ
ات : جیمینن
خلاصه زور کردن اما جیمین نزاشت چند روز گذشت (ادمین طول چص وایه همین دقیقا به دقیقا نمی نویسه 😂💔(
ات فهر بود یک ردز جیمین رفت بیرون و ات با دوستاش هماهنگ کرد برن بیرون
رفتن بیرون جیمینم خبر نداشت
رفتن خرید یک عالمه وسیله بچه خریدن داشتن برمی گشتن که یهو یک کسی کیف ات رو برداشت فرار کرد
ایو : دزد بگیرنش
لیا هم رفت هبود مغازه چیزی بگیره
ایو رفتن دنبالش
ایو : ولش کن رفت
ات : هوفف اوک من میرم Wc ( باکلاس کردم 🤣)
ایو : باش
ات رفت دسشویی یهو چند تا زن امدن درو قفل کردن
ات : ببخشید چرا در رو قفل می کنیم
صورتشون رو پوشیده بود
یکی از اونا ماسک رو کشید اوننننننن سهون بود
سهون : ات چه طوری دلم برات تنگ شده بود
چند تا زن رفتن ات رو نگه داشتن
ات : ولم کنین کمک
سهون : هیس از بچه ات چه خبر بچه ها امروز چندمشه ؟
مثلا یکی گفت
سهون : امروز روز مرگ بچه ات میشه
سهون چاقو رو فرو برد شیکم ات
۱۳.۱k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.