خانواده ی کیم
پارت۲
«فلش بک به ۱۰ ساله قبل»
(ا/ت اینجا ۱۳سالشه کوک ۱۶ تهیونگ۱۷)
«کوک ویو »
از وقتی اون دختر اومد مادر آسم گرفت و خیلی حالش بده ازش بدم میاد توی افکار خودم بودم که یهو تهیونگ درو باز کرد گفت
تهیونگ:مادر حالش بد شده بدو بیا
کوک:چرا دوباره؟
تهیونگ : با بابا دوباره سر ا/ت دعوا کردن
کوک: اه از اون دختره ی عوضی بدم میاد همش باعث دردسره
تهیونگ: بسه بدو بیا بریم
رفتم پایین دیدم که مامانو برن بیمارستان ما بگه ها توی خونه تنها بودیم منم خیلی اعصبانی بودم و گفتم
کوک: ا/ت اگر تو به دنیا نمیومدی الان مادر سالم بود
+چرا میندازی گردن من ؟
کوک:چون تقصیر توعه تو
+من کاری نکردم (با گریه)
کوک:هلنا(دختر عموشون) از تو خیلی بهتره ای کاش اون خواهر من بود
+باشه خواهر تو اصلا برای تو من از اول بچه گی هر چقدر که تلاش کردم با تو خوب باشم تو نزاشتی همش به فکر مادری مادر منو دوست نداشت همیشه تورو دوست داشت من همیشه حسرت بیرون رفت با اونو داشتم ولی تو اونطور ازم گرفتی ای کاش هیچ وقت برادر نداشتم
از حرفش اعصبانی شدم و رفتم زدمش جوری محکم زدمش که افتاد روی پاش و صدای شکستن چیزی به گوش رسید اره من پاشو شکستم ای کاش سروش شکسته بود
ا/ت از درد بیهوش شد
تهیونگ:چی کار کردی تو (اعصبانی )
کوک:کاری که حقش بود
ته هو :خوب کاری کردی محکم تر میزدی
تهیونگ ا/ت رو براید استایل بغل کرد و برد بیمارستان
دکتر : پاش بد جوری آسیب دید دیگه نمیتونه برقصه
«تهیونگ ویو»
با حرف دکتر قلبم شکست دختری که تنها آرزوش باله رقصید بود دیگه نمیتونست برقصه برای همیشه من چطوری بگم بهش اینو ……….
دستم شکست 😂
شرایط :همایت 💗
«فلش بک به ۱۰ ساله قبل»
(ا/ت اینجا ۱۳سالشه کوک ۱۶ تهیونگ۱۷)
«کوک ویو »
از وقتی اون دختر اومد مادر آسم گرفت و خیلی حالش بده ازش بدم میاد توی افکار خودم بودم که یهو تهیونگ درو باز کرد گفت
تهیونگ:مادر حالش بد شده بدو بیا
کوک:چرا دوباره؟
تهیونگ : با بابا دوباره سر ا/ت دعوا کردن
کوک: اه از اون دختره ی عوضی بدم میاد همش باعث دردسره
تهیونگ: بسه بدو بیا بریم
رفتم پایین دیدم که مامانو برن بیمارستان ما بگه ها توی خونه تنها بودیم منم خیلی اعصبانی بودم و گفتم
کوک: ا/ت اگر تو به دنیا نمیومدی الان مادر سالم بود
+چرا میندازی گردن من ؟
کوک:چون تقصیر توعه تو
+من کاری نکردم (با گریه)
کوک:هلنا(دختر عموشون) از تو خیلی بهتره ای کاش اون خواهر من بود
+باشه خواهر تو اصلا برای تو من از اول بچه گی هر چقدر که تلاش کردم با تو خوب باشم تو نزاشتی همش به فکر مادری مادر منو دوست نداشت همیشه تورو دوست داشت من همیشه حسرت بیرون رفت با اونو داشتم ولی تو اونطور ازم گرفتی ای کاش هیچ وقت برادر نداشتم
از حرفش اعصبانی شدم و رفتم زدمش جوری محکم زدمش که افتاد روی پاش و صدای شکستن چیزی به گوش رسید اره من پاشو شکستم ای کاش سروش شکسته بود
ا/ت از درد بیهوش شد
تهیونگ:چی کار کردی تو (اعصبانی )
کوک:کاری که حقش بود
ته هو :خوب کاری کردی محکم تر میزدی
تهیونگ ا/ت رو براید استایل بغل کرد و برد بیمارستان
دکتر : پاش بد جوری آسیب دید دیگه نمیتونه برقصه
«تهیونگ ویو»
با حرف دکتر قلبم شکست دختری که تنها آرزوش باله رقصید بود دیگه نمیتونست برقصه برای همیشه من چطوری بگم بهش اینو ……….
دستم شکست 😂
شرایط :همایت 💗
۶.۷k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.