آن چه در پست صحنه میگذرد
شاید یه سناریو دیگه هم شروع کردم
گوجو و مایکی از پست صفحه: تو بیا مارو تموم کن بعدددددددد
_خفهههههههه سناریو کوتاست فکر کنم ۳ یا ۴ تا پارت بیشتر نشه
مایکی: بله بله شما رو من میشناسم مثل قرار بود سناریو منم هم ۵ تا پارتی باشه
_ حالا تو از دستم در رفت
یوکی : اهم ....
_ تو که قرار بود طولانی بشی پس دهنتو ببد
کانا : دعوا نکنید دیگه ... ( و ما همچنین به دعوا مون ادامه میدهیم به کانا رو به هیچ جامون نمیگریم ) خط عصبی * دیگه دارین اون روی منو بالا میارین (همون در حال دعوا کردن) بسههههههههه باداد
مایکی : ها چی ش....(حرف مایکی با پس گردنی دارکن غط شد )
دارکن : داری میپرسی چی شده
میگومی : ولی گوجو سنسه ومایکی کون راست میگن اول بهتره سناریو های قبلی رو تموم کنی
گوجو سر میگومی رو ناز کرد * گوجو :آفرین الحق که شاگرد منی 😊
میگومی دست گوجو رو پس میزنه*
ران : همتون خفه شیدددددد میگم نزوکو چان نمیشه یه سناریو از من بنویسی؟
سانزو: نخیر اول سناریو منو می نویسه
مایکی : ام......
همه : تو خفه شوووو تو دوتا سناریو داری دیگه چی میخواییییییی
_ اعععععع دارکن خجالت بکش میخوام به اما خیانت کنی
دراکن : معلومه که نه
_اگر ام من بخوام یه سناریو از ا.ت و دارکن بنویسم اما با دمپایی ننه باجی میاد دنبالم😑
باجی : بابا دمپایی ننه منو چی کار دارین
_اخه خیلی درد داره خودت که بهتر میدونی👌
باجی : برو بم*یر
_باشع منم می*میرم هر چه زود تر
................................................
اینم از پشت صحنه 👌😔😂
گوجو و مایکی از پست صفحه: تو بیا مارو تموم کن بعدددددددد
_خفهههههههه سناریو کوتاست فکر کنم ۳ یا ۴ تا پارت بیشتر نشه
مایکی: بله بله شما رو من میشناسم مثل قرار بود سناریو منم هم ۵ تا پارتی باشه
_ حالا تو از دستم در رفت
یوکی : اهم ....
_ تو که قرار بود طولانی بشی پس دهنتو ببد
کانا : دعوا نکنید دیگه ... ( و ما همچنین به دعوا مون ادامه میدهیم به کانا رو به هیچ جامون نمیگریم ) خط عصبی * دیگه دارین اون روی منو بالا میارین (همون در حال دعوا کردن) بسههههههههه باداد
مایکی : ها چی ش....(حرف مایکی با پس گردنی دارکن غط شد )
دارکن : داری میپرسی چی شده
میگومی : ولی گوجو سنسه ومایکی کون راست میگن اول بهتره سناریو های قبلی رو تموم کنی
گوجو سر میگومی رو ناز کرد * گوجو :آفرین الحق که شاگرد منی 😊
میگومی دست گوجو رو پس میزنه*
ران : همتون خفه شیدددددد میگم نزوکو چان نمیشه یه سناریو از من بنویسی؟
سانزو: نخیر اول سناریو منو می نویسه
مایکی : ام......
همه : تو خفه شوووو تو دوتا سناریو داری دیگه چی میخواییییییی
_ اعععععع دارکن خجالت بکش میخوام به اما خیانت کنی
دراکن : معلومه که نه
_اگر ام من بخوام یه سناریو از ا.ت و دارکن بنویسم اما با دمپایی ننه باجی میاد دنبالم😑
باجی : بابا دمپایی ننه منو چی کار دارین
_اخه خیلی درد داره خودت که بهتر میدونی👌
باجی : برو بم*یر
_باشع منم می*میرم هر چه زود تر
................................................
اینم از پشت صحنه 👌😔😂
۳.۲k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.